taxable

/ˈtæksəbl̩//ˈtæksəbl̩/

معنی: مشمول مالیات، مالیات بردار
معانی دیگر: مالیات بردار، مشمول مالیات

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: taxably (adv.), taxability (n.)
• : تعریف: subject to tax.

- taxable income
[ترجمه گوگل] درآمد مشمول مالیات
[ترجمه ترگمان] درآمد مشمول مالیات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. taxable distilled spirits
نوشابه های تقطیر شده و مالیات بردار

2. the total of your deductions must be subtracted from the sum of your taxable income
جمع مبلغ بخشودگی های شما باید از کل درآمد مشمول مالیات شما کم شود.

3. Fifteen percent will be charged on your taxable income.
[ترجمه گوگل]15 درصد از درآمد مشمول مالیات شما کسر می شود
[ترجمه ترگمان]پانزده درصد بر درآمد مشمول مالیات شما مطالبه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Where payments exceed these limits they become fully taxable.
[ترجمه گوگل]در مواردی که پرداخت ها از این محدودیت ها فراتر رود، کاملا مشمول مالیات می شوند
[ترجمه ترگمان]در جاییکه پول بیشتر از این محدودیت ها تجاوز می کند مشمول مالیات کامل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What percentage of his income is taxable?
[ترجمه گوگل]چند درصد از درآمد او مشمول مالیات است؟
[ترجمه ترگمان]چه درصد از درآمدش مشمول مالیات است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What marginal tax rate applies to taxable income which falls between $ 000 and $ 20, 000?
[ترجمه گوگل]چه نرخ مالیاتی نهایی برای درآمد مشمول مالیات که بین 000 تا 20،000 دلار است اعمال می شود؟
[ترجمه ترگمان]چه نرخ مالیات حاشیه ای به درآمد مشمول مالیات اعمال می شود که بین ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ دلار قرار دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All residents would pay 5 percent of taxable income -- but not less than $ 50 a household.
[ترجمه گوگل]همه ساکنان باید 5 درصد از درآمد مشمول مالیات را بپردازند - اما نه کمتر از 50 دلار برای هر خانواده
[ترجمه ترگمان]همه ساکنان ۵ درصد درآمد مشمول مالیات را خواهند پرداخت - - اما نه کم تر از ۵۰ دلار در خانواده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Besides this, employees receive an additional taxable transfer allowance of £526 paid in three instalments over 16 months.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کارمندان کمک هزینه انتقال مالیاتی اضافی به مبلغ 526 پوند در سه قسط در مدت 16 ماه دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، کارمندان یک حق انتقال مشمول مالیات اضافی از ۵۲۶ میلیون پوند در سه بخش بیش از ۱۶ ماه دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Analysts predict £ 8m taxable profits for the year, with the second half traditionally stronger.
[ترجمه گوگل]تحلیلگران 8 میلیون پوند سود مشمول مالیات برای سال را پیش بینی می کنند که نیمه دوم به طور سنتی قوی تر است
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران پیش بینی می کنند که ۸ میلیون پوند سود مشمول مالیات سال است و نیمه دوم به طور سنتی قوی تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The amount of the annuity that will be taxable will depend mainly on her age when she buys the annuity.
[ترجمه گوگل]مقدار مستمری که مشمول مالیات خواهد بود عمدتاً به سن او در هنگام خرید مستمری بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]میزان مقرری سالانه که مشمول مالیات خواهد شد، بیشتر به سن او بستگی خواهد داشت، زمانی که او مقرری سالانه خود را خریداری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Taxable profits in the half-year soared to £32 6m compared with £20 7m in the corresponding period in 199
[ترجمه گوگل]سود مشمول مالیات در نیم سال به 32 6 میلیون پوند در مقایسه با 20 7 میلیون پوند در دوره مشابه در سال 199 افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]سود Taxable در نیمه سال به ۳۲ میلیون پوند در مقایسه با ۲۰ میلیون پوند در مدت مشابه سال ۱۹۹ میلیون پوند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The public facilities authority raises capital by issuing taxable bonds to investors, whose money pays to renovate the stadium.
[ترجمه گوگل]سازمان تاسيسات عمومي با انتشار اوراق مشمول ماليات به سرمايه گذاراني كه پول آنها براي نوسازي ورزشگاه پرداخت مي شود، سرمايه را افزايش مي دهد
[ترجمه ترگمان]مرجع امکانات عمومی سرمایه را با صدور اوراق قرضه مشمول مالیات به سرمایه گذاران ایجاد می کند که پولشان برای نوسازی استادیوم پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A slump in taxable profits left food distributor Booker down 19p at 420p.
[ترجمه گوگل]کاهش سود مشمول مالیات باعث شد که توزیع کننده مواد غذایی بوکر با 19 درصد کاهش در 420 p
[ترجمه ترگمان]یک کاهش در سود مشمول مالیات، توزیع کننده مواد غذایی را در ساعت ۴۲۰ بعد از ساعت ۴۲۰ بعد از ظهر کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cardinal rule is: only register if your taxable income is less than your tax allowances.
[ترجمه گوگل]قانون اصلی این است: فقط زمانی ثبت نام کنید که درآمد مشمول مالیات شما کمتر از کمک هزینه مالیاتی شما باشد
[ترجمه ترگمان]قاعده اصلی این است: اگر درآمد مشمول مالیات کم تر از حق مالیاتی شماست، ثبت نام کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشمول مالیات (صفت)
ratable, taxable, rateable

مالیات بردار (صفت)
taxable

تخصصی

[صنعت] مشمول مالیات، مالیات بردار

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being taxed, subject to taxation
if something is taxable, you have to pay tax on it.

پیشنهاد کاربران

بپرس