tie in

/ˈtaɪɪn//taɪɪn/

1- پیوند داشتن، رابطه داشتن، بستگی داشتن 2- هماهنگ بودن (با)، جور بودن، فروش توام دو کالا (که یکی مرغوب و دیگری نامرغوب است ولی نمی توان آن را نخرید)، کالای توام (فروخته شده)، فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد، ارتباط دادن، وسیله ارتباط

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or denoting the marketing or sale of two or more products together.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a connection, link, or relationship.

(2) تعریف: that which is linked to the main thing, occasion, or the like.

- Drugs are a tie-in to crime in many slums.
[ترجمه گوگل] مواد مخدر در بسیاری از محله های فقیر نشین عامل پیوند با جرم و جنایت است
[ترجمه ترگمان] مواد مخدر در بسیاری از محله های فقیرنشین یک پیوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Our wedding had to tie in with David leaving the army.
[ترجمه گوگل]عروسی ما باید با ترک ارتش دیوید همراه بود
[ترجمه ترگمان]عروسی ما باید با \"دیوید\" ارتباط داشته باشه که ارتش رو ترک کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The book was published to tie in with the TV series.
[ترجمه گوگل]این کتاب برای تطبیق با مجموعه تلویزیونی منتشر شد
[ترجمه ترگمان]این کتاب برای تساوی با مجموعه تلویزیونی منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You'd better tie in your holiday arrangements with your work programme.
[ترجمه گوگل]بهتر است ترتیبات تعطیلات خود را با برنامه کاری خود گره بزنید
[ترجمه ترگمان]بهتر است در برنامه کاری خود با برنامه کاری خود ارتباط برقرار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Does this sash tie in front or at the back?
[ترجمه گوگل]این ارسی از جلو گره می خورد یا پشت؟
[ترجمه ترگمان]این کمربند in یا در پشتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He ran out of the house, his tie in his hand and his shirt tail hanging out.
[ترجمه گوگل]با کراوات در دست و دم پیراهنش آویزان از خانه بیرون دوید
[ترجمه ترگمان]از خانه بیرون دوید، کراواتش در دست و دم پیراهنش آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Where does this line tie in with the main circuit?
[ترجمه گوگل]این خط در کجا به مدار اصلی متصل می شود؟
[ترجمه ترگمان]این خط با مدار اصلی به کجا می رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I can't quite tie in what he said today with what he told me last week.
[ترجمه گوگل]نمی‌توانم حرف‌های امروزش را با چیزهایی که هفته گذشته به من گفت، ربط بدهم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم به آنچه امروز در هفته پیش به من گفت ببندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Danes won that UEFA tie in a shoot-out.
[ترجمه گوگل]دانمارکی ها در مسابقه یوفا پیروز شدند
[ترجمه ترگمان]دانمارکی ها در یک فیلم برداری موفق به تساوی یوفا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How does all this tie in with their long-term aims?
[ترجمه گوگل]چگونه همه اینها با اهداف بلندمدت آنها مرتبط است؟
[ترجمه ترگمان]این ارتباط با اهداف بلند مدت آن ها چگونه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The concert will tie in with the festival of dance taking place the same weekend.
[ترجمه گوگل]این کنسرت با جشنواره رقص که در آخر هفته برگزار می شود، همسو خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این کنسرت با فستیوال رقص در همان آخر هفته برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It does tie in with conservation.
[ترجمه گوگل]با حفاظت ارتباط دارد
[ترجمه ترگمان]آن با حفاظت ارتباط برقرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We ask how we can make environmental objectives tie in with business objectives - which means profit.
[ترجمه گوگل]ما می‌پرسیم چگونه می‌توانیم اهداف محیطی را با اهداف تجاری مرتبط کنیم - که به معنای سود است
[ترجمه ترگمان]ما می پرسیم که چگونه می توانیم اهداف زیست محیطی را با اهداف تجاری به تساوی کشاند - که به معنای سود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tie in place with raffia, leaving the bud exposed.
[ترجمه گوگل]با رافیا در جای خود ببندید و جوانه را باز بگذارید
[ترجمه ترگمان]با raffia به جای خود ببندید و جوانه را در معرض دید قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Three backlist titles tie in with the television and are reissued in April.
[ترجمه گوگل]سه عنوان بک لیست با تلویزیون گره خورده و در ماه آوریل دوباره منتشر می شوند
[ترجمه ترگمان]سه قهرمانی در ماه آوریل در این شبکه تلویزیونی به تساوی رسیده و در ماه آوریل دوباره منتشر خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• link, tie, linkup; thing that serves to join or link; thing that fastens and serves to link
be in connection with; associate, link, relate, colligate, connect
a tie-in is a connection between two events or activities, which happens by chance or has been deliberately created.

پیشنهاد کاربران

1. A connection or association
یک ارتباط یا همبستگی
مثال: the tie - in between economic hardship and civil strife
2. A media product, such as a book, video game, or movie, that makes use of material presented in another, usually more well - known media product
...
[مشاهده متن کامل]

یک محصول رسانه ای، مانند کتاب، بازی ویدیویی یا فیلم، که از مطالب ارائه شده در یک محصول رسانه ای دیگر که معمولاً شناخته شده تر است استفاده می کند.
مثال: a video game that was a tie - in to a popular movie
3. An advertisement or promotional action connecting one brand or product with another or with a popular event
یک تبلیغ یا اقدام تبلیغاتی که یک برند یا محصول را با برند یا محصول دگیر یا با یک رویداد محبوب مرتبط می کند.
مثال: guides on cooking and gardening with a TV tie - in
منبع: https://www. thefreedictionary. com/tie - ins

رابطه
بستگی
پیوند
وابسته.
( رعایت ) هماهنگی.
در نفت و گاز: عمل اتصال یک خط لوله به سایر خطوط لوله یا اتصال به تجهیزات ذیربط.
Tie - back هم میگویند.

بپرس