tied down

پیشنهاد کاربران

پیوند و پایبندی
ازدواج کردن، عقد کردن با کسی
گره زدن
1 - بستن یا نگه داشتن چیزی یا کسی با طناب، بند و. . . 2 - محدود کردن. مثال برای 1 - I tied the luggage down so that it wouldn't fall off the roof of the car. من چمدون را طوری بستم که از روی سقف ماشین به
...
[مشاهده متن کامل]
پایین نیفتد. مثال برای 2 - Our new baby has really tied us down—we haven't eaten out for dinner in months نوزاد جدیدمون واقعا ما را محدود کرده است ( دست و بالمون را بسته ) , , ماه هاست که برای شام بیرون نرفته ایم.

بپرس