tore

/tɔːr//tɔː/

معنی: چنبر، گچ بری، قاش زین، قرپوس زین
معانی دیگر: زمان گذشته ی: tear، رجوع شود به: torus، چنبری، علف بلند، مرتع، زمان ماضی فعل tear

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense of tear

جمله های نمونه

1. he tore away the veil of mystery that surrounded that robbery
او از اسراری که آن سرقت را احاطه کرده بود پرده برداری کرد.

2. he tore the log asunder with a single ax-blow
با یک ضربه ی تبر کنده را از هم شکافت.

3. i tore a page from the notebook
یک ورق از کتابچه کندم.

4. she tore his love letters up
نامه های عاشقانه ی او را پاره کرد.

5. she tore out of the house, shouting "fire!"
در حالی که فریاد می زد ((آتش !)) از خانه برون شتافت.

6. they tore the old house down and built a new one
خانه ی قدیمی را خراب کردند و یک خانه ی تازه ساختند.

7. the dog tore the rope with his teeth
سگ با دندان طناب را از هم گسست.

8. the nail tore the seat of his pants
میخ خشتک شلوارش را پاره کرد.

9. he crammed so many letters in the envelope that it tore
او آنقدر نامه در پاکت چپاند که پاکت پاره شد.

10. He tore off before we could say a word.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بتوانیم حرفی بزنیم پاره شد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بتونیم یه کلمه حرف بزنیم از هم جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She tore open the envelope and frantically read the letter.
[ترجمه گوگل]پاکت را پاره کرد و دیوانه وار نامه را خواند
[ترجمه ترگمان]او پاکت را باز کرد و دیوانه وار نامه را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He tore himself away from Paris and returned home.
[ترجمه گوگل]او خود را از پاریس جدا کرد و به خانه بازگشت
[ترجمه ترگمان]خود را از پاریس بیرون کشید و به خانه بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She tore up the letter and started afresh.
[ترجمه گوگل]نامه را پاره کرد و از نو شروع کرد
[ترجمه ترگمان]نامه را پاره کرد و از نو شروع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He tore at the cover of the parcel.
[ترجمه گوگل]جلد بسته را پاره کرد
[ترجمه ترگمان]بسته را پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The ravenous lions tore at the carcass.
[ترجمه گوگل]شیرهای درنده لاشه را دریدند
[ترجمه ترگمان]شیر گرسنه در لاشه پاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The beggar tore the chicken apart and began to eat.
[ترجمه گوگل]گدا مرغ را پاره کرد و شروع کرد به خوردن
[ترجمه ترگمان]گدا مرغ را از هم جدا کرد و شروع به خوردن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چنبر (اسم)
loop, circle, ring, hoop, tore, collarbone, clavicle

گچ بری (اسم)
fillet, filet, modeling, modelling, tore

قاش زین (اسم)
pommel, tore, saddle bow

قرپوس زین (اسم)
pommel, tore

تخصصی

[ریاضیات] چنبره، تر

انگلیسی به انگلیسی

• tore is the past tense of tear.

پیشنهاد کاربران

Tore 》past form of the verb Tear
پاره کرد / پاره کردن
He tore up all the flowers in my garden
در نوردیدن
tear off
به سرعت ترک کردن
پاره کردن پاره شدن
پاره شدن
پاره کردن

بپرس