transduce

جمله های نمونه

1. Recombinant AAV vector carrying PDX-can not only transduce PDX-gene into C2C12 cells, but also increase insulin excretion of insulin-secreting cells differentiated from C2C12 cells.
[ترجمه گوگل]ناقل AAV نوترکیب حامل PDX-نه تنها می تواند ژن PDX را به سلول های C2C12 تبدیل کند، بلکه باعث افزایش دفع انسولین سلول های ترشح کننده انسولین متمایز از سلول های C2C12 می شود
[ترجمه ترگمان]وکتور AAV حامل PDX - می تواند نه تنها ژن PDX - ژن را به سلول های C۲C۱۲ تزریق کند، بلکه دفع انسولین سلول هایی که ترشح انسولین را از سلول های C۲C۱۲ متمایز می کند را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These proteins transduce outside signals to intracellular effectors and play a central role in almost all physiological functions.
[ترجمه گوگل]این پروتئین‌ها سیگنال‌های خارجی را به عوامل درون سلولی انتقال می‌دهند و تقریباً در تمام عملکردهای فیزیولوژیکی نقش اصلی را ایفا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این پروتیین ها بیرون از سیگنال ها به effectors درون سلولی واکنش نشان می دهند و نقش اصلی در تمام عملکردهای فیزیولوژیکی را ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the current source transduce, LC filter is the best structure to filter the switching harmonic.
[ترجمه گوگل]در مبدل منبع جریان، فیلتر LC بهترین ساختار برای فیلتر هارمونیک سوئیچینگ است
[ترجمه ترگمان]در منبع فعلی transduce، فیلتر LC بهترین ساختار برای فیلتر هارمونیک سوییچینگ می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They transduce or convert extracellular stimuli into intracellular signals through a number of signaling pathways, including neurotransmitters, light, hormones, lipids, and proteins.
[ترجمه گوگل]آنها محرک های خارج سلولی را از طریق تعدادی از مسیرهای سیگنالینگ از جمله انتقال دهنده های عصبی، نور، هورمون ها، لیپیدها و پروتئین ها به سیگنال های درون سلولی تبدیل می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها محرک خارج سلولی را از طریق تعدادی از مسیرهای سیگنال دهی، از جمله انتقال دهنده های عصبی، نور، هورمون ها، لیپیدها و پروتیین ها به درون درون سلولی تبدیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. According to the experiments result, physical scale prevention techniques such as alloy electrochemistry, transduce electromagnetism and quantum circulation are applied to the field.
[ترجمه گوگل]با توجه به نتایج آزمایش‌ها، تکنیک‌های پیشگیری از مقیاس فیزیکی مانند الکتروشیمی آلیاژ، الکترومغناطیس مبدل و گردش کوانتومی در میدان اعمال می‌شوند
[ترجمه ترگمان]با توجه به نتایج آزمایش ها، تکنیک های پیش گیری از مقیاس فیزیکی مانند الکتروشیمی آلیاژ، الکترومغناطیس transduce و گردش کوانتومی به این حوزه اعمال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Extracellular signal - regulated kinase ( ERK ) signaling pathway is a critical signaling pathway that transduce the intracellular signal.
[ترجمه گوگل]مسیر سیگنالینگ کیناز تنظیم‌شده با سیگنال خارج سلولی (ERK) یک مسیر سیگنالینگ حیاتی است که سیگنال درون سلولی را انتقال می‌دهد
[ترجمه ترگمان]مسیر سیگنال دهی علامت دهی شده توسط سیگنال دهی regulated (ERK)یک مسیر سیگنال دهی بحرانی است که سیگنال درون سلولی را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The invention discloses a magnetic material with a novel structure, a manufacturing method and the application of the magnetic material in the aspects of transduce and data storage.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک ماده مغناطیسی با ساختار جدید، روش ساخت و کاربرد مواد مغناطیسی در جنبه‌های مبدل و ذخیره‌سازی داده را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اختراع یک ماده مغناطیسی با ساختار جدید، یک روش تولید و کاربرد مواد مغناطیسی در جنبه های of و انبار داده را آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In response to head movement, the otoliths shift causing distortion of the vestibular hair cells which transduce nerve signals to the BRAIN for interpretation of equilibrium.
[ترجمه گوگل]در پاسخ به حرکت سر، اتولیت ها جابجا می شوند و باعث اعوجاج سلول های مویی دهلیزی می شوند که سیگنال های عصبی را برای تفسیر تعادل به مغز منتقل می کنند
[ترجمه ترگمان]در پاسخ به حرکت سر، تغییر otoliths باعث ایجاد اختلال در سلول های مویی دهلیزی می شود که سیگنال های عصبی را به the برای تفسیر تعادل منتقل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All we needed to do was discover a genetically encodable actuator that could transduce a light flash into an electrical impulse.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که ما باید انجام می‌دادیم این بود که یک محرک ژنتیکی رمزگذاری‌شده را کشف کنیم که می‌تواند فلاش نور را به یک ضربه الکتریکی تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که ما نیاز داشتیم این بود که یک محرک مهندسی ژنتیک را کشف کنیم که می تواند یک فلاش نور را به یک ضربه الکتریکی تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this letter some problems in calculation and conception of the paper" A New Method for Calculating the Best Fitting Line of the Transduce Based on K-L Expansion Equation- are discussed. "
[ترجمه گوگل]در این نامه برخی مشکلات در محاسبه و تصور مقاله "روش جدیدی برای محاسبه بهترین خط برازش مبدل بر اساس معادله انبساط K-L- مورد بحث قرار گرفته است "
[ترجمه ترگمان]در این نامه برخی مشکلات در محاسبه و مفهوم مقاله \" یک روش جدید برای محاسبه بهترین خط نصب of براساس معادله انبساط K - L مورد بحث قرار گرفته اند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Surface GalTase also delivers a growth inhibitory signal by modulating the ability of the EGF receptor to transduce EGF dependent signals, and plays an important role during cell growth.
[ترجمه گوگل]Surface GalTase همچنین یک سیگنال بازدارنده رشد را با تعدیل توانایی گیرنده EGF برای انتقال سیگنال های وابسته به EGF ارائه می دهد و نقش مهمی در طول رشد سلول ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]GalTase سطحی نیز یک سیگنال مهاری رشد را با تغییر توانایی گیرنده EGF به سیگنال های وابسته به EGF و نقش مهمی در طول رشد سلول ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But in cells transfected with pcDEV, the E2 protein was diffuse when detected by indirect immunofluorescent antibody test, indicated that the VP22 protein can transduce protein endocellularly.
[ترجمه گوگل]اما در سلول‌های ترانسفکت‌شده با pcDEV، پروتئین E2 هنگامی که با آزمایش آنتی‌بادی ایمونوفلورسانس غیرمستقیم تشخیص داده شد، منتشر شد و نشان داد که پروتئین VP22 می‌تواند پروتئین را به صورت درون سلولی انتقال دهد
[ترجمه ترگمان]اما در سلول های transfected با pcDEV، پروتیین E۲ هنگامی پخش می شود که با آزمایش آنتی بادی immunofluorescent غیر مستقیم شناسایی شد، نشان داد که پروتیین VP۲۲ می تواند endocellularly پروتیین را transduce
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As this information is being beamed to you, your body must be able to receive it, transduce it, boost it, and beam it back out to others.
[ترجمه گوگل]همانطور که این اطلاعات به شما ارسال می شود، بدن شما باید بتواند آن را دریافت کند، آن را تبدیل کند، تقویت کند و به دیگران ارسال کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که این اطلاعات به شما لبخند می زند، بدن شما باید قادر به دریافت آن باشد، آن را تقویت کند، آن را تقویت کند و به دیگران انتقال دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Based on the results of these transgenic studies, it indicated that FIN219 acts as a positive regulator to transduce FR-mediated inhibition of hypocotyl elongation.
[ترجمه گوگل]بر اساس نتایج این مطالعات تراریخته، نشان داد که FIN219 به عنوان یک تنظیم کننده مثبت برای انتقال مهار افزایش طول هیپوکوتیل با واسطه FR عمل می کند
[ترجمه ترگمان]براساس نتایج این مطالعات تراژنی، نشان داد که FIN۲۱۹ به عنوان تنظیم کننده مثبت برای جلوگیری از طول طویل شدن hypocotyl عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• convert a energy from one form to another; cause the transfer of genetic material between two cells by means of a virus

پیشنهاد کاربران

فرادیسی، فرادیس شدن: به معنی تبدیل انرژی یک نوع نشانک ( سیگنال ) به نوع دیگر. برای نمونه نور به عنوان یک نشانک الکترومغناطیسی به چشم می رسد و به ناقل شیمیایی تبدیل می شود که از رشته های عصبی به مغز برسد.
انتقال
به معنای تبدیل یک کمیت فیزیکی به یک کمیت فیزیکی دیگر است. برای مثال ترموستات این کار را انجام می دهد و با تغییر دما تیغه هایش انحراف مکانی میکنند و این یعنی دما را به جابجایی تبدیل می کند. به معنی تبدیل کردن هست منتها تبدیل کردن در این فرم
تبدیل شدن
نیروگردانی

بپرس