trifles


معنی: چیز جزئی

جمله های نمونه

1. a student who trifles the hours away
شاگردی که وقت تلف می کند

مترادف ها

چیز جزئی (اسم)
gewgaw, futile thing, trifles

انگلیسی به انگلیسی

• utensils made of trifle (type of pewter)

پیشنهاد کاربران

بپرس