turnkey

/ˈtɜːrnˌki//ˈtɜːnkiː/

معنی: زندانبان، دستگاه انحراف سنج زاویه، کلید دار زندان
معانی دیگر: (وابسته به این روش: مقاطعکار کارخانه و غیره را می سازد و ماشین و آلات را نصب می کند و به کار می اندازد و سپس تحویل می دهد) تمام کاری، کلید در دست، (دستگاه و غیره) آماده کار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: turnkeys
• : تعریف: one who has control of the keys in a prison or jail; jailer.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or relating to a building, system, or the like, that is sold, supplied, or installed complete and ready to occupy or operate.

جمله های نمونه

1. Also available are neural-network-based turnkey software packages.
[ترجمه گوگل]همچنین بسته های نرم افزاری کلید در دست مبتنی بر شبکه عصبی موجود است
[ترجمه ترگمان]همچنین بسته های نرم افزاری turnkey مبتنی بر شبکه عصبی نیز موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The system functions as a turnkey management solution to service providers, making their operation more efficient and profitable.
[ترجمه گوگل]این سیستم به عنوان یک راه حل مدیریت کلید در دست برای ارائه دهندگان خدمات عمل می کند و عملکرد آنها را کارآمدتر و سودآورتر می کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم بعنوان یک راه حل مدیریتی برای ارایه دهندگان خدمات عمل می کند و عملیاتی را کارآمدتر و سودآور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Turnkey systems arrived soon after and the technology began to evolve and grow rapidly.
[ترجمه گوگل]سیستم‌های کلید در دست خیلی زود وارد شدند و فناوری شروع به تکامل و رشد سریع کرد
[ترجمه ترگمان]سیستم های Turnkey به زودی فرا رسیدند و تکنولوژی به سرعت تکامل یافت و به سرعت رشد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their role has changed from turnkey to nurse but many grew up with the expectation that Rampton would be their career.
[ترجمه گوگل]نقش آنها از کلید در دست به پرستار تغییر کرده است، اما بسیاری با این انتظار بزرگ شدند که رامپتون شغل آنها باشد
[ترجمه ترگمان]نقش آن ها از سمت زندانبان به پرستار تغییر کرده است، اما بسیاری از آن ها با این انتظار بزرگ شده اند که Rampton شغل آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The 2D market is mainly for turnkey systems.
[ترجمه گوگل]بازار دو بعدی عمدتاً برای سیستم های کلید در دست است
[ترجمه ترگمان]بازار ۲ بعدی عمدتا برای سیستم های زندانبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The software is not a turnkey system that can be simply loaded and run.
[ترجمه گوگل]این نرم افزار یک سیستم کلید در دست نیست که بتوان آن را به سادگی بارگذاری و اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار یک سیستم turnkey نیست که می تواند به سادگی بارگیری و اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Roker, Tom, turnkey who greets Pickwick on his arrival at the Fleet, and finds him accommodation.
[ترجمه گوگل]راکر، تام، کلید در دست که به پیک ویک در بدو ورود به ناوگان خوش آمد می گوید و برای او محل اقامت می یابد
[ترجمه ترگمان]در آن حال، تام، زندانبان که بعد از ورودش به فلیت و یک از Pickwick به او سلام و احوال پرسی کرد و او را در آنجا ملاقات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Shanghai Turnkey can provide protection system with explosion venting panel solution according to the jobsite's requirements.
[ترجمه گوگل]کلید در دست شانگهای می تواند سیستم حفاظتی را با راه حل پانل تهویه انفجار مطابق با الزامات محل کار ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]Turnkey شانگهای می تواند با توجه به الزامات jobsite، یک سیستم حفاظتی را با فضای خالی تخلیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Back in 194 each cellblock had its own turnkey. A guard could have been bribed real easy to let someone - maybe two or three someones - into the block, and, yes, even into Diamond's cell.
[ترجمه گوگل]در سال 194 هر بلوک سلولی کلید در دست خود را داشت می‌توانست به راحتی به یک نگهبان رشوه داده شود تا به کسی اجازه دهد - شاید دو یا سه نفر - وارد بلوک شود، و بله، حتی به سلول دیاموند
[ترجمه ترگمان]در این ساختمان، هر ساختمان، زندانبان خاص خودش را داشت یک نگهبان ممکن بود به راحتی به کسی رشوه داده شود - شاید دو یا سه نفر یک - یا سه نفر دیگر - یا حتی در سلول الماس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has been working as a turnkey for more than 20 years.
[ترجمه گوگل]او بیش از 20 سال است که به عنوان کلید در دست کار می کند
[ترجمه ترگمان]او بیش از ۲۰ سال است که به عنوان زندانبان کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The so-called "turnkey" engineering service consists in production according to the customer requirement of process and production program, providing parts processing set of solutions.
[ترجمه گوگل]خدمات مهندسی به اصطلاح "کلید در دست" شامل تولید بر اساس نیاز مشتری از فرآیند و برنامه تولید، ارائه مجموعه ای از راه حل های پردازش قطعات است
[ترجمه ترگمان]سرویس مهندسی به اصطلاح \"زندانبان\" با توجه به نیاز مشتری به فرآیند و برنامه تولید، که مجموعه ای از راه حل ها را فراهم می کند، تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Elmer has been the night turnkey here for two decades.
[ترجمه شان] "المر"به مدت دو دهه در اینجا زندانبان شب بوده است.
|
[ترجمه گوگل]المر دو دهه است که کلید شب در اینجا بوده است
[ترجمه ترگمان]بانو هن برای دو دهه اینجا زندانی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To provide system solutions and turnkey projects, engaging in business equipment sets.
[ترجمه گوگل]برای ارائه راه حل های سیستمی و پروژه های کلید در دست، درگیر شدن در مجموعه تجهیزات تجاری
[ترجمه ترگمان]ارائه راه حل های سیستم و پروژه های زندانبان، درگیر شدن در مجموعه های تجهیزات تجاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. During this melancholy pause, the turnkey read his newspaper with a waggish look.
[ترجمه گوگل]در این مکث مالیخولیایی، کلید در دست با نگاهی متزلزل روزنامه اش را خواند
[ترجمه ترگمان]پس از این سکوت غم انگیز، زندانبان روزنامه اش را با لبخندی حاکی از شادی خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Having poured out the soup, the turnkey retired.
[ترجمه گوگل]پس از ریختن سوپ، کلید در دست بازنشسته شد
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه سوپ را بیرون ریخت، زندانبان باز آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زندانبان (اسم)
concierge, turnkey, warder

دستگاه انحراف سنج زاویه (اسم)
turnkey

کلیددار زندان (اسم)
turnkey

تخصصی

[کامپیوتر] مهم، جامع، اصلی ،سیستم کامپیوتر آماده برای یک منظور خاص
[حسابداری] کلید گردان - در قرارداد Turn key طراحی ؛ ساخت و نصب کارخانه تا تحویل آن بعهده پیمانکار است
[ریاضیات] تحویل کامل، کلید به دست

انگلیسی به انگلیسی

• fully ready for use, ready to be put into operation; intended for sale after being completely designed and produced
person having the keys, jailer

پیشنهاد کاربران

حاضر و آماده
آماده به کار
کلید روشن
موارد کلیدی

بپرس