tabulating

/ˈtæbjəˌletɪŋ//ˈtæbjʊleɪtɪŋ/

معنی: جدول بندی، جدول بند
معانی دیگر: جدول بند، جدول بندی

جمله های نمونه

1. The survey results are tabulated in section 9 of Appendix
[ترجمه گوگل]نتایج نظرسنجی در بخش 9 پیوست جدول بندی شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج این تحقیق در بخش ۹ فهرست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let me tabulate the results as follows.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید نتایج را به صورت جدول بندی کنم
[ترجمه ترگمان]بگذارید نتایج را بصورت زیر جدول بندی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It took me ten hours to tabulate the results.
[ترجمه گوگل]ده ساعت طول کشید تا نتایج را جدول بندی کنم
[ترجمه ترگمان]ده ساعت طول کشید تا نتایج رو آماده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Results for the test program haven't been tabulated.
[ترجمه گوگل]نتایج برنامه آزمایشی جدول بندی نشده است
[ترجمه ترگمان]نتایج برنامه تست جدول بندی نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results tabulated here show that, for low packing densities, the most effective technique is generally chained overflow.
[ترجمه گوگل]نتایج جدول‌بندی‌شده در اینجا نشان می‌دهد که برای چگالی‌های بسته‌بندی کم، مؤثرترین تکنیک عموماً سرریز زنجیره‌ای است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داده شده در اینجا نشان می دهد که برای چگالی های پایین بسته بندی، موثرترین روش به طور کلی سرریز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To sort and tabulate data, the devices employed delicate metal parts that required constant replacement.
[ترجمه گوگل]برای مرتب‌سازی و جدول‌بندی داده‌ها، دستگاه‌ها از قطعات فلزی ظریفی استفاده می‌کردند که نیاز به تعویض دائمی داشتند
[ترجمه ترگمان]برای مرتب سازی و tabulate، دستگاه ها قطعات فلزی ظریفی را بکار گرفتند که به جایگزینی دایمی نیاز داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The use of graph paper makes accurate plotting possible - compare the tabulated results below and their plot in figure
[ترجمه گوگل]استفاده از کاغذ گراف، رسم دقیق را امکان پذیر می کند - نتایج جدول زیر و نمودار آنها را در شکل مقایسه کنید
[ترجمه ترگمان]استفاده از کاغذ گراف، طراحی دقیق تری را ممکن می سازد - نتایج جدول بندی شده زیر و نمودار آن ها در شکل را مقایسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In order to construct a line graph, at least two sets of tabulated data are required.
[ترجمه گوگل]برای ساخت یک نمودار خطی، حداقل دو مجموعه داده جدول بندی شده مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]به منظور ساخت یک نمودار خطی، حداقل دو مجموعه داده جدول بندی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They promised results within four or five minutes of when they were tabulated by the state.
[ترجمه گوگل]آنها قول داده بودند که در عرض چهار یا پنج دقیقه پس از جدول بندی آنها توسط ایالت، نتایج حاصل شود
[ترجمه ترگمان]آن ها قول دادند که در عرض چهار یا پنج دقیقه که توسط دولت جدول بندی شده اند به نتیجه برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The league tabulated votes on 12 key environmental issues in the House and 14 in the Senate.
[ترجمه گوگل]این لیگ در مورد 12 موضوع کلیدی زیست محیطی در مجلس نمایندگان و 14 مورد در سنا رای گیری کرد
[ترجمه ترگمان]این لیگ در ۱۲ مورد مسائل زیست محیطی کلیدی در مجلس سنا و ۱۴ رای در مجلس سنا فهرست کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By Saturday night, the ballots are tabulated, the discussions complete.
[ترجمه گوگل]تا شنبه شب، برگه های رای جدول بندی می شود و بحث ها تکمیل می شود
[ترجمه ترگمان]در شب شنبه، برگه های رای جدول بندی شده اند و مذاکرات به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The values tabulated here give us a measure of comparison for Kaimann's experimental results.
[ترجمه گوگل]مقادیر جدول بندی شده در اینجا معیاری برای مقایسه نتایج تجربی کایمن به ما می دهد
[ترجمه ترگمان]مقادیری که در اینجا جدول بندی شده اند معیاری برای مقایسه نتایج تجربی Kaimann ارایه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, it does result in small changes in the tabulated values of the molar entropies of gases.
[ترجمه گوگل]با این حال، منجر به تغییرات کوچکی در مقادیر جدول‌بندی شده آنتروپی‌های مولی گازها می‌شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این امر به تغییرات کوچک در مقادیر جدول بندی شده گازها منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are many examples taken from the original literature and corresponding tabulated values.
[ترجمه گوگل]نمونه‌های زیادی از ادبیات اصلی و مقادیر جدول‌بندی شده مربوطه گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]مثال های فراوانی از تاریخچه اصلی و ارزش های جدول بندی شده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدول بندی (اسم)
tab, tabulation, tabulating

جدول بند (اسم)
tabulating, tabulator

پیشنهاد کاربران

بپرس