take a back seat

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to hold a secondary position or be considered less than excellent.

- As a singer, she takes a back seat to no one.
[ترجمه هدایت نیا] به عنوان یک خواننده او به کسی فرصت اجرا نمی دهد ( فرصت اظهار وجود نمی دهد ، خودش را کنار نمی کشد ، به کسی میدان نمیده ، به کسی دور نمیده، )
|
[ترجمه گوگل] او به‌عنوان یک خواننده از هیچ‌کس عقب‌نشینی نمی‌کند
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک خواننده، او یک صندلی عقب به جایی می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• abstain from being in a chief position, permit oneself to be a secondary factor

پیشنهاد کاربران

در اولویت های بعدی قرار داشتن، از اهمیت کمی برخوردار بودن
صرف نظر کردن
( چیزی یا موضوعی )
نقش کم اهمیت تری داشتن ،
در جایگاه دوم قرار داشتن ،
نقش فرعی داشتن.
( شخص ) به انتخاب خود و اگاهانه به عنوان مسئول کمتر فعال شدن و از تلاش برای کنترل و نظارت کردن چیزها دست برداشتن
( و امور را به شخص دیگری سپردن ) .
women used to take the back seat in the family زنان در گذشته قدرت کمتری در خانواده داشتند .
کنار کشیدن
فروتنی کردن
Become less important
کم اهمیت بودن
وقتی موضوعی در مقابل یک موضوع مهم تر اهمیت خودش رو از دست میده این اصطلاح رو به کار میبرند.
مثلا
When you have children all your personal preferences take a back seat
( اشیاء ) کم تر اهمیت داده می شور ، یک چیز دیگر مهم تر می شود،
( شخص ) شما اجازه میدید که بقیه همه قدرت ، اهمیت و مسئولیت رو داشته باشند، کناره گیری کردن
Deliberately become less actively involved in sth, and stop trying to control things
عمدا عقب نشینی کردن، به دیگران میدان دادن
۱ - جای خود را به دیگری دادن، ( با خواست و اراده خود ) کنار کشیدن و فرصت و قدرت را به دیگران دادن ، میدان را برای دیگری خالی کردن، اختیارات، قدرت، نفوذ، تسلط خود را کم کردن،
۲ - از اهمیت و اعتبار کسی یا چیزی کاسته شدن
...
[مشاهده متن کامل]

to allow people make all the decisions
to choose not to be in a position of responsibility in an activity or organization

Not to do anything
Let others act instead
به عبارتی دیگر کناره گیری یا کنار کشیدن از انجام کاری و پاس دادن به یکی دیگه تا اونا تصمیم بگیرن
دست از سر برداشتن
عقب نشینی
خود را به کوچه علی چپ زدن
تن به کار ندادن
1 - با میل خود از کاری عقب نشستن ( صرف نظر کردن ) ، اداره امور را به دیگری دادن ( برای فهم بهتر یک اتومبیل را در نظر بگیرید وقتی با اراده خودتان در صندلی عقب ماشین می نشینید، یعنی اجازه می دهید که دیگری
...
[مشاهده متن کامل]
، رانندگی کند و کنترل اتومبیل را در اختیار داشته باشد ) مثال Finally, Bryant decided to take a back seat and let his son run the company و 2 - یعنی از نظر اهمیت، در درجه یا ردیف دوم قرار گرفتن مثال، Other issues must take a back seat to this crisis مسائل دیگر باید، نسبت به این بحران ، در درجه دوم اهمیت قرار بگیرند.

دست به هیچ کاری نزدن. دست به سیاه و سفید نمی زنه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس