taker

/ˈteɪkər//ˈteɪkə/

پذیرا، گیرنده، قبول کننده، شرط بندی کننده، خریدار، قبول کننده شرط

جمله های نمونه

1. Fortune is a giver and a taker.
[ترجمه گوگل]ثروت بخشنده و گیرنده است
[ترجمه ترگمان]بخت یار و اقبال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An entrepreneur is more than just a risk taker. He is a visionary.
[ترجمه گوگل]یک کارآفرین چیزی فراتر از یک ریسک پذیر است او یک بیننده است
[ترجمه ترگمان]کار آفرین بیش از یک ریسک کننده است او یک visionary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gradually, you will see yourself as a risk taker.
[ترجمه گوگل]به تدریج خود را فردی ریسک پذیر خواهید دید
[ترجمه ترگمان]به تدریج شما خود را به عنوان یک فرد مورد خطر خواهید دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tommy is a giver, not a taker.
[ترجمه گوگل]تامی یک بخشنده است، نه گیرنده
[ترجمه ترگمان]تامی یه دهنده است نه یه نفر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A census taker is a man who goes from house to house increasing the population.
[ترجمه گوگل]سرشماری کننده مردی است که خانه به خانه می رود و جمعیت را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]یک فرد مسئول سرشماری، مردی است که از خانه به خانه می رود تا جمعیت را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "A census taker once tried to test me. I ate hellos liver with some fava beans and a nice Chelloanti. " The Silence of the Lambs, 199
[ترجمه گوگل]"یک سرشماری یک بار سعی کرد مرا آزمایش کند جگر هلوس را با مقداری باقلا و یک چلوانتی خوب خوردم " سکوت بره ها، 199
[ترجمه ترگمان]\" یک فرد مسئول سرشماری یک بار سعی کرد مرا آزمایش کند آن جگر hellos را با چند لوبیا و یک Chelloanti خوب خوردم و گفت: \"سکوت بره ها، ۱۹۹\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If a census taker has not visited your home or you have a question about your participation with the census, call your Census office.
[ترجمه گوگل]اگر یک سرشماری به خانه شما مراجعه نکرده است یا در مورد شرکت خود در سرشماری سوالی دارید، با اداره سرشماری خود تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]اگر یک فرد سرشماری از منزل شما بازدید نکرده است یا سوالی در مورد مشارکت شما با سرشماری داشته باشد، به دفتر سرشماری خود زنگ بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hannibal Lecter: A census taker once tried to test me. I ate his liver with some fava beans and a nice Chianti.
[ترجمه گوگل]هانیبال لکتر: یک سرشماری یک بار سعی کرد مرا آزمایش کند جگرش را با مقداری باقلا و یک کیانتی خوب خوردم
[ترجمه ترگمان]هانیبال Lecter: یه آمار یه بار سعی کرد منو آزمایش کنه من کبدش رو با چند تا لوبیا و یه شراب قرمز خوب خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It could taker longer if its larger hard drive.
[ترجمه گوگل]اگر هارد دیسک بزرگتر باشد، ممکن است بیشتر طول بکشد
[ترجمه ترگمان]اگر هارد درایو بزرگ تر باشد، بیشتر طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A team's set piece taker is on most occasions the most technically gifted player in the team.
[ترجمه گوگل]بازیکن ضربات ایستگاهی یک تیم در بیشتر موارد از نظر فنی با استعدادترین بازیکن تیم است
[ترجمه ترگمان]تیمی که به عنوان یک تیم انتخاب می شود، در اغلب موارد ترین بازیکن با استعداد در تیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Document will be saved as a Note Taker note. Continue?
[ترجمه گوگل]سند به عنوان یک یادداشت یادداشت‌گیر ذخیره می‌شود ادامه هید؟
[ترجمه ترگمان]سند به عنوان یادداشت یادداشت یادداشت ذخیره می شود ادامه بده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. China, as a price taker, is building inventories betting on crude prices to gain.
[ترجمه گوگل]چین، به عنوان یک قیمت‌گیر، در حال ایجاد موجودی‌ها با شرط‌بندی روی قیمت‌های نفت خام است
[ترجمه ترگمان]چین، به عنوان یک فرد، موجودی را می سازد که بر روی قیمت های نفت خام شرط بندی می کنند تا سود خود را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A census taker once tried to test me. I ate his liver with some fava beans and a nice Chianti.
[ترجمه گوگل]یک سرشماری یک بار سعی کرد مرا آزمایش کند جگرش را با مقداری باقلا و یک کیانتی خوب خوردم
[ترجمه ترگمان]یه نفر آمار یه بار سعی کرد منو آزمایش کنه من کبدش رو با چند تا لوبیا و یه شراب قرمز خوب خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The hostage taker, a disgruntled former policeman armed with an assault rifle, was killed by police during a 9-hour siege shown live on TV.
[ترجمه گوگل]گروگان گیر، یک پلیس سابق ناراضی و مسلح به تفنگ تهاجمی، توسط پلیس طی یک محاصره 9 ساعته که به طور زنده از تلویزیون پخش شد کشته شد
[ترجمه ترگمان]فرد گروگان گیری که یک پلیس ناراضی سابق مسلح به تفنگ تهاجمی است، در طول یک محاصره ۹ ساعته که در تلویزیون دیده می شود توسط پلیس کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is better to be a giver than a taker.
[ترجمه گوگل]بخشنده بودن بهتر از گیرنده است
[ترجمه ترگمان]بهتر از یک نفر بودن بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] سرما کویی پود گیر ( در ماشین بافندگی بدون ماکو از سرماکویی پودده پود را می گیرد )

انگلیسی به انگلیسی

• one who takes
if there are no takers or few takers for an offer or challenge, hardly anyone is willing to accept it.

پیشنهاد کاربران

بپرس