taskmaster

/ˈtæskˌmæstər//ˈtɑːskmɑːstə/

معنی: کارفرما، سر کارگر، سر عمله، جبار، مباشر ظالم
معانی دیگر: سختگیر، کار محول کننده ی بی رحم، کسی که تسمه از گرده ی زیر دستان می کشد، سرکار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person, often strict or demanding, who assigns or rigorously supervises the tasks or jobs of others.
مشابه: disciplinarian

جمله های نمونه

1. our new teacher was a taskmaster
معلم جدیدمان مثل خر از ما کار می کشید.

2. The profession of medicine is a stern taskmaster.
[ترجمه گوگل]حرفه پزشكي يك كارشناس سرسخت است
[ترجمه ترگمان]حرفه پزشکی یک ظالم خشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Freedom is a heavy taskmaster for those awake enough to appreciate it.
[ترجمه گوگل]آزادی برای کسانی که به اندازه کافی بیدار هستند که از آن قدردانی کنند، وظیفه سنگینی است
[ترجمه ترگمان]آزادی یک کارفرمایی سنگین برای کسانی است که به اندازه کافی بیدار هستند که از آن قدردانی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No central planner need call, no taskmaster need coerce.
[ترجمه گوگل]هیچ برنامه ریز مرکزی نیازی به تماس ندارد، هیچ مدیر وظیفه ای نیاز به اجبار ندارد
[ترجمه ترگمان]نه طراح مرکزی که نیاز به تماس داشته باشه، نه سرپرست نیاز به اجبار داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was a hard taskmaster but a considerably fairer one than la Belle Ethel.
[ترجمه گوگل]او مدیر کار سختی بود اما بسیار منصف تر از لا بل اتل بود
[ترجمه ترگمان]او مردی سختگیر و سختگیر بود اما به مراتب بهتر از بل واتلینگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once Saturn, the teacher - taskmaster planet, leaves, you will be done with boot camp.
[ترجمه گوگل]هنگامی که کیوان، معلم - سیاره کار مستر، ترک می‌کند، کار با بوت کمپ تمام می‌شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که زحل، بزرگ ترین سیاره زمین، برگ ها را ترک کند، شما با اردوگاه تان کار خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our teacher's a very hard taskmaster, but he certainly gets good results from his students.
[ترجمه گوگل]معلم ما استاد کار بسیار سختی است، اما مطمئناً نتایج خوبی از شاگردانش می گیرد
[ترجمه ترگمان]معلم ما مردی سختگیر و سختگیر است، اما قطعا نتایج خوبی از دانشجویانش دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Anyone for the CJ Taskmaster?
[ترجمه گوگل]کسی برای CJ Taskmaster هست؟
[ترجمه ترگمان]کسی برای \"CJ taskmaster\" نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is a hard taskmaster.
[ترجمه گوگل]او یک مدیر کار سخت است
[ترجمه ترگمان] اون آدم سرسختی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It had been a hard day and the river could be a severe taskmaster at times.
[ترجمه گوگل]روز سختی بود و رودخانه گاهی اوقات می‌توانست کارفرمای سختی باشد
[ترجمه ترگمان]روز سختی بود و رودخانه می توانست گاهی سختگیر و سختگیر به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The market therefore serves as both information system and taskmaster.
[ترجمه گوگل]بنابراین بازار هم به عنوان سیستم اطلاعاتی و هم به عنوان مدیر وظیفه عمل می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین این بازار به عنوان هر دو سیستم اطلاعاتی و taskmaster عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. True to his word, he schooled her in horsemanship and was a hard taskmaster.
[ترجمه گوگل]وفادار به قول خود، او را در رشته اسب سواری آموزش داد و یک استاد سخت کار بود
[ترجمه ترگمان]او در سوارکاری به او درس می داد و مردی سختگیر و سختگیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If self-employment is any guide, the dejobbed worker is likely to be a stern taskmaster.
[ترجمه گوگل]اگر خوداشتغالی راهنما باشد، کارگر بیکار احتمالاً یک کارمند سختگیر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر استخدام به عنوان راهنما وجود داشته باشد، به احتمال زیاد کارگر dejobbed سختگیر و سختگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You only have a little more to go before you are done with this taskmaster planet.
[ترجمه گوگل]شما فقط کمی بیشتر تا پایان کار با این سیاره وظیفه مستر فرصت دارید
[ترجمه ترگمان]تو فقط یه خورده بیشتر وقت داری که پیش از این که با این سیاره taskmaster بری، بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کارفرما (اسم)
master, employer, taskmaster

سرکارگر (اسم)
foreman, taskmaster

سر عمله (اسم)
foreman, gaffer, headman, ganger, taskmaster

جبار (اسم)
tyrant, taskmaster

مباشر ظالم (اسم)
taskmaster

انگلیسی به انگلیسی

• one who assigns tasks to others (especially severe tasks)
a taskmaster is a person who makes people work very hard.

پیشنهاد کاربران

کلیه کلمات زیر هم معنای کلمه Taskmaster هستند اما بستگی اوضاع و شرایط دارد👇
حاکم
خان
بزرگ دهستان یا آبادی
فرمانروا
بزرگ سالار
دیوسالار
رهبر جماعت
مدیر ارشد
و درباره جبار بودن شخص 👈 منظور این است که آن فرد هرچه بگوید همان است و در آن زمان و مکان لایتغیر و به عنوان حکم بدون استیناف تلقی می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://en.m.wikipedia.org/wiki/Taskmaster_(TV_series)

بپرس