فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: tattles, tattling, tattled
• : تعریف: to reveal secrets of or disclose information about another person, usu. out of malice; inform against another. • مترادف: inform, rat, squeal • مشابه: gossip, sing, spill the beans, talk, tell
فعل گذرا ( transitive verb )عبارات: tattle on
• : تعریف: to reveal by talking idly. • مترادف: blab • مشابه: betray, blurt out, disclose, give away, reveal, tell
- She tattled his secrets to all her friends.
[ترجمه گوگل] او اسرار او را برای همه دوستانش فاش کرد [ترجمه ترگمان] اون رازهای خودش رو برای همه دوستاش معرفی می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )مشتقات: tattlingly (adv.)
• : تعریف: the act of tattling. • مترادف: blab, informing, ratting, squealing • مشابه: gossip, gossiping
جمله های نمونه
1. It's marketed under the trade name "Tattle".
[ترجمه گوگل]این با نام تجاری "Tattle" به بازار عرضه می شود [ترجمه ترگمان]این بازار تحت نام تجاری \"تتل\" به بازار عرضه می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She tattled on her estranged husband.
[ترجمه گوگل]او با شوهرش که از او جدا شده بود صحبت کرد [ترجمه ترگمان] اون با شوهرش estranged کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Robert is always tattling on me for things I didn't do.
[ترجمه Neda] رابرت همیشه بدگویی من رو میکنه راجع به کارهایی که نکردم.
|
[ترجمه گوگل]رابرت همیشه به خاطر کارهایی که انجام نداده ام سرزنش می کند [ترجمه ترگمان]رابرت همیشه به خاطر کارهایی که انجام ندادم، از من حرفی نمی زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She tattled endlessly about dress.
[ترجمه گوگل]او بی وقفه در مورد لباس صحبت می کرد [ترجمه ترگمان]او پیوسته درباره لباس صحبت می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Martin tattled his secrets.
[ترجمه گوگل]مارتین رازهایش را فاش کرد [ترجمه ترگمان]مارتین رازهای خودش رو میگه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Tattling about him over the teacups.
[ترجمه گوگل]سر فنجان های چای درباره او حرف می زنند [ترجمه ترگمان]از روی فنجان چای به اطراف نگاه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She had only the power to tattle on us, and really not even that.
[ترجمه گوگل]او فقط این قدرت را داشت که با ما حرف بزند، و واقعاً حتی آن را هم نداشت [ترجمه ترگمان]او فقط قدرتش را داشت که در مورد ما حرف بزند، و واقعا هم این کار را نکرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Graham : Well It 'sounds like office tittle tattle to me . I just don't believe it.
[ترجمه گوگل]گراهام: خب این به نظر من شبیه یک کار اداری است من فقط آن را باور نمی کنم [ترجمه ترگمان]خوب به نظر می رسه که tittle برای من حرف نمیزنن فقط باورم نمی شه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. " Well, go and tattle and see if I care, " replied Scarlett.
[ترجمه گوگل]اسکارلت پاسخ داد: "خب، برو و حرف بزن و ببین برایم مهم است یا نه " [ترجمه ترگمان]اسکارلت جواب داد: خب، برو و حرف بزن ببین که من اهمیت می دم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Well - directed tittle - tattle may easily causes its victim to lose his or her livelihood.
[ترجمه گوگل]لقب به خوبی کارگردانی شده - لحن زدن ممکن است به راحتی باعث شود قربانی خود معیشت خود را از دست بدهد [ترجمه ترگمان]شایعه خوب شایعه ممکن است باعث شود که قربانی خود زندگی خود را از دست بدهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Instead, it was often associated with tattle - telling, betrayals, alienations, dangers and estrangements, etc.
[ترجمه گوگل]در عوض، اغلب با سخن گفتن، خیانت، بیگانگی، خطرات و بیگانگی و غیره همراه بود [ترجمه ترگمان]در عوض، اغلب مرتبط با شایعه پراکن، خیانت، alienations، خطرات، و غیره است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Well? Or are you going to tattle and get me in trouble again?
[ترجمه گوگل]خوب؟ یا میخوای دوباره من رو به دردسر بیاندازی؟ [ترجمه ترگمان]خوب؟ یا می خو ای حرف بزنی و بازم منو به دردسر بندازی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. When kids tattle, they carry the stuffed tail with them for a portion of the day.
[ترجمه گوگل]وقتی بچهها قلاب میزنند، دم پر شده را برای بخشی از روز با خود حمل میکنند [ترجمه ترگمان]زمانی که کودکان سخن چینی می کنند، دم پر شده را برای بخشی از روز باخود حمل می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. When they come tattle I ask them if it's a medical emergency.
[ترجمه گوگل]وقتی میآیند، از آنها میپرسم که آیا این یک اورژانس پزشکی است؟ [ترجمه ترگمان]از آن ها می پرسم که اگر موضوع اورژانسی پزشکی است، از آن ها می پرسم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
چغلی کردن. عمل گفتن به یکی از مقامات که یکی کاری بدی کرده ( به ویژه در بین بچه ها کاربرد داره که یه بچه بقیه گروه یا فرد دیگه ای رو به مقامات بالا مثل یه مدیر یا معلم لو میده یا میفروشه ) . مثال: ?Did you tattle on us to the teacher