taut

/ˈtɒt//tɔːt/

معنی: سفت، شق، کشیده، محکم بسته شده
معانی دیگر: (طناب یا سیم و غیره) کشیده، تنگ، (عضلات و اعصاب) پرتنش، فشرده، مرتب، منظم، تروتمیز، رفت و روب شده، محکم کشیدن، مات کردن، درهم پیچیدن، محکم بسته شده مثل طناب دور یک بسته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: tauter, tautest
مشتقات: tautly (adv.), tautness (n.)
(1) تعریف: tightly drawn, pulled, or stretched; not slack.
مترادف: drawn, stretched, tense, tight
متضاد: loose, slack
مشابه: pulled, rigid, strained

- That tightrope is too taut.
[ترجمه گوگل] اون طناب خیلی محکمه
[ترجمه ترگمان] اون طناب خیلی محکم - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: showing tension or strain.
مترادف: strained, stressed, tense, tight
متضاد: relaxed
مشابه: rigid, uptight

- taut lips
[ترجمه گوگل] لب های کشیده
[ترجمه ترگمان] لب هایش را به هم فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in good condition or order; tidy; efficient.
مترادف: efficient, orderly, tidy, well-ordered
مشابه: neat, organized, shipshape, snug, tight

- Good machinists run taut shops.
[ترجمه گوگل] ماشین‌کارهای خوب مغازه‌های تنگ را اداره می‌کنند
[ترجمه ترگمان] machinists خوب مغازه ها را اداره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. taut nerves
اعصاب تحت فشار

2. a taut ship
کشتی تروتمیز

3. a taut smile
لبخند زورکی

4. a bowstring must be taut
زه کمان باید تنگ کشیده شده باشد.

5. The skin of the drum is taut.
[ترجمه گوگل]پوست درام کشیده است
[ترجمه ترگمان]پوست طبل سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The clothes line is pulled taut and secured.
[ترجمه گوگل]خط لباس محکم کشیده شده و محکم می شود
[ترجمه ترگمان]صف لباس ها محکم و محکم کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her body went as taut as a bowstring.
[ترجمه گوگل]بدنش مثل یک بند کمان کشیده شد
[ترجمه ترگمان]بدنش مثل زه کمان سفت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His skin was stretched taut across his cheekbones.
[ترجمه گوگل]پوستش روی استخوان گونه‌هایش کشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]پوستش محکم روی گونه هایش کشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Exercise helps your muscles to stay taut.
[ترجمه گوگل]ورزش به عضلات شما کمک می کند تا سفت بمانند
[ترجمه ترگمان]ورزش کردن به ماهیچه ها کمک می کند که محکم بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His skin was stretched taut over his cheekbones.
[ترجمه گوگل]پوستش روی گونه هایش کشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]پوستش محکم روی گونه هایش کشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She began to hear her own taut, shallow breathing.
[ترجمه گوگل]او شروع به شنیدن نفس های فشرده و کم عمق خود کرد
[ترجمه ترگمان]شروع به شنیدن نفس های منظم و عمیق خود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ben sat up quickly, his face taut and terrified.
[ترجمه گوگل]بن به سرعت از جایش بلند شد، صورتش کشیده و وحشت زده بود
[ترجمه ترگمان]بن به سرعت نشست، چهره اش سخت و وحشت زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's described here as a taut, psychological thriller.
[ترجمه گوگل]در اینجا به عنوان یک مهیج روانشناختی توصیف شده است
[ترجمه ترگمان]در اینجا به عنوان یک فیلم مهیج و روانی توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Catherine looked upset, her face taut.
[ترجمه گوگل]کاترین ناراحت به نظر می رسید، صورتش کشیده بود
[ترجمه ترگمان]کاترین ناراحت و ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Try to keep the lead taut, as it will help your puppy to learn.
[ترجمه گوگل]سعی کنید لید را محکم نگه دارید، زیرا به توله سگ شما کمک می کند تا یاد بگیرد
[ترجمه ترگمان]سعی کنید سرب را محکم نگه دارید چون به توله سگ تان برای یادگیری کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The rope was stretched taut.
[ترجمه گوگل]طناب کشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]طناب محکم کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. His body was solid and taut.
[ترجمه گوگل]بدنش محکم و کشیده بود
[ترجمه ترگمان]بدنش محکم و سفت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Her face was taut and pale.
[ترجمه گوگل]صورتش کشیده و رنگ پریده بود
[ترجمه ترگمان]چهره اش سخت و رنگ پریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The skin stretched taut over his cheekbones.
[ترجمه گوگل]پوست روی استخوان گونه‌اش کشیده شد
[ترجمه ترگمان]پوستش محکم روی گونه هایش کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سفت (صفت)
firm, able-bodied, stiff, horny, hard, rigid, fast, solid, dense, tough, tight, tenacious, thick, ironclad, stark, burly, brawny, beefy, chopping, tense, taut, wiry, hard-boiled, muscle-bound

شق (صفت)
stiff, tough, wooden, stout, taut, inelastic

کشیده (صفت)
long, extensive, linear, tense, oblong, taut

محکم بسته شده (صفت)
stringent, taut

تخصصی

[ریاضیات] محکم بسته، کشیده، محکم کشیده

انگلیسی به انگلیسی

• tense, stressed, nervous; organized, trim, tidy
something that is taut is stretched very tight.
someone who is taut is very tense and worried.
if a piece of writing or a film is taut, it is very concentrated and controlled, with no unnecessary or irrelevant details.

پیشنهاد کاربران

منقبض
۱ - کشیده شده به صورت محکم
۲ - نگران و بی قرار
۳ - ( بدن، عضله، انسان ) تخت و بدون چربی اضافی
۴ - با دقت نوشته شده بدون اضافیات و چیز های غیر مهم
سفت ، شق ، محکم بسته شده
tight سفت و محکم

بپرس