tempered

/ˈtempərd//ˈtempəd/

(پولاد) آبدیده، سخت، آمیخته، توام، تعدیل شده، معتدل، ملایم، متعادل، دارای خلق و خوی معین، - منش، - خو، منش، خو bad tempered بد خو، بد خلق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having a specified kind of temper (usu. used in combination).

- a bad-tempered mule
[ترجمه گوگل] یک قاطر بدخلق
[ترجمه ترگمان] یه قاطر چموش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: adjusted or moderated by the addition of another substance or factor.

- criticism tempered by understanding
[ترجمه گوگل] انتقادی که با درک درست می شود
[ترجمه ترگمان] خرده گیری از فهم و درک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of metal or glass, brought to a specified or desirable state, as of strength, hardness, or elasticity.

جمله های نمونه

1. tempered justice
عدالت متعادل

2. tempered steel
پولاد آبدیده (سخت)

3. tempered steel
فولاد آبدیده

4. hardship did not weaken but rather tempered their resolve
مرارت نه تنها اراده ی آنها را ضعیف نکرد بلکه استوار هم نمود.

5. Regret for the things we did can be tempered by time. It is regret for the things we did not do that is inconsolable.
[ترجمه سمانه] حسرت خوردن برای کارهایی که انجام ندادیم با گذشت زمان کاهش میابد. باید برای کارهایی که انجام ندادیم پشیمان بود که تسکین ناپذیر است.
|
[ترجمه گوگل]پشیمانی برای کارهایی که انجام دادیم می تواند با گذشت زمان از بین برود پشیمانی برای کارهایی که انجام ندادیم تسلی ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]در مورد کارهایی که ما انجام دادیم پشیمان می شویم تاسف از چیزهایی است که ما نمی توانیم آن را تسلی دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He grew more and more bad - tempered as the afternoon wore on.
[ترجمه گوگل]او بیشتر و بیشتر بدتر می شد - با گذشتن بعدازظهر، خوی خود را از دست می داد
[ترجمه ترگمان]همان طور که بعد از ظهر سپری می شد، بیشتر و more می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has tempered the strong drink with water.
[ترجمه احسان منصوری] او نوشیدنی قوی/سنگین را با آب متعادل کرده
|
[ترجمه گوگل]نوشیدنی مقوی را با آب تلطیف کرده است
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی قوی را با آب tempered
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The heat in this coastal town is tempered by cool sea breezes.
[ترجمه گوگل]گرما در این شهر ساحلی با نسیم خنک دریا کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]گرمای داخل این شهر ساحلی توسط نسیم دریا ملایم و معتدل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My enthusiasm for the venture was somewhat tempered by my knowledge of the work that would be involved.
[ترجمه گوگل]اشتیاق من برای این سرمایه گذاری تا حدودی با دانش من در مورد کاری که در آن انجام می شد، کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]شور و شوق من برای این کار تا حدی توسط دانش من از کاری که در آن شرکت داشت تعدیل و تعدیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He sometimes seems bad - tempered but really he's got a heart of gold.
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات بد به نظر می رسد - خلق و خو، اما در واقع او قلب طلایی دارد
[ترجمه ترگمان]او گاهی اوقات آدم بدی به نظر می رسد، اما واقعا قلبش از طلاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His resolve and optimism, tempered with caution, are none the less remarkable.
[ترجمه گوگل]عزم و خوش بینی او که با احتیاط تطبیق داده شده است، به هر حال قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]عزم و خوش بینی و احتیاط او چندان قابل توجه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Again there is an underlying theme of likeness tempered with difference; of similarity spiced with variety.
[ترجمه گوگل]باز هم مضمونی زیربنایی از شباهت وجود دارد که با تفاوت ملایم است شباهت با تنوع
[ترجمه ترگمان]باز هم یک موضوع اساسی از شباهت هایی با تفاوت وجود دارد؛ تشابه spiced با تنوع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I responded with curt answers tempered with moderate annoyance.
[ترجمه گوگل]من با پاسخ های کوتاهی که با مزاحمت متوسطی همراه بود پاسخ دادم
[ترجمه ترگمان]من با پاسخ های کوتاهی که با آزردگی ملایم توام بود پاسخ دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What civil laws might have been tempered with mercy as a result?
[ترجمه گوگل]در نتیجه چه قوانین مدنی ممکن است با رحمت ملایم شده باشد؟
[ترجمه ترگمان]در نتیجه چه قوانین مدنی ممکن بود با رحم و شفقت تعدیل شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Clinton has already tempered his request for the 1997 fiscal year, seeking $ 491 million.
[ترجمه گوگل]کلینتون قبلاً درخواست خود را برای سال مالی 1997 کاهش داده است و به دنبال 491 میلیون دلار است
[ترجمه ترگمان]کلینتون قبلا درخواست خود برای سال مالی ۱۹۹۷ را تعدیل کرده و به دنبال ۴۹۱ میلیون دلار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] بازپخت شده

انگلیسی به انگلیسی

• having a particular state of mind

پیشنهاد کاربران

tempered ( موسیقی )
واژه مصوب: معتدل
تعریف: کوک شده براساس نظامی غیر از نظام کوک خالص
اخلاق، خلق و خو
زیر سوال رفتن

بپرس