tenancy

/ˈtenənsi//ˈtenənsi/

معنی: اجاره داری، مدت اجاره، مالکیت موقت
معانی دیگر: اجاره نشینی، ملک اجاره ای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: tenancies
(1) تعریف: the temporary occupancy or use of another's dwelling, land, or other property, esp. in return for payment of rent.

(2) تعریف: the time span of such occupancy or use.

(3) تعریف: possession of property by any kind of title.

جمله های نمونه

1. The tenancy is held in joint names.
[ترجمه گوگل]اجاره به نام مشترک برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]این اجاره در اسم های مشترک برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The landlord gave notice of the termination of tenancy.
[ترجمه Saeid T] صاحب خانه ( موجر ) اطلاع داد پایان مهلت اجاره را
|
[ترجمه گوگل]مالک اخطار فسخ اجاره داد
[ترجمه ترگمان]صاحب مسافرخانه متوجه پایان مدت اجاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He held a sole tenancy of a flat.
[ترجمه گوگل]او تنها یک آپارتمان اجاره کرده بود
[ترجمه ترگمان]او یک آپارتمان اجاره کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The club occupies the land under a protected tenancy.
[ترجمه گوگل]باشگاه زمین را تحت یک اجاره حفاظت شده اشغال می کند
[ترجمه ترگمان]این باشگاه زمین های زیر یک اجاره حفاظت شده را اشغال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had no right to succeed to the tenancy when his father died.
[ترجمه گوگل]وقتی پدرش فوت کرد، او حق نداشت در اجاره‌نشینی جانشین شود
[ترجمه ترگمان]او حق نداشت زمانی که پدرش مرده بود موفق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You put your tenancy at risk if you fall behind with the rent.
[ترجمه Saeid T] شما اجاره نشینی خود را به خطر می اندازید اگر کرایه خونتون را عقب بیندازید
|
[ترجمه گوگل]اگر از اجاره عقب بیفتید، اجاره خود را به خطر می اندازید
[ترجمه ترگمان]اگه با اجاره دادن پول خودتو به خطر بندازی، خودتو به خطر میندازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They had taken over the tenancy of the farm.
[ترجمه گوگل]اجاره مزرعه را به عهده گرفته بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها مدت اجاره مزرعه را تصرف کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His father took over the tenancy of the farm 40 years ago.
[ترجمه گوگل]پدرش 40 سال پیش اجاره مزرعه را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]پدرش ۴۰ سال پیش این مزرعه را اجاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can only take up occupation once the tenancy has been signed.
[ترجمه گوگل]شما فقط زمانی می توانید شغل خود را پس از امضای اجاره نامه شروع کنید
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که می توان کرد این بود که شغل tenancy را امضا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The land was held on a yearly tenancy.
[ترجمه گوگل]زمین به صورت اجاره سالانه نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان]این زمین در یک قرارداد اجاره سالانه برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tenancy of this large room is five years.
[ترجمه گوگل]مدت اجاره این اتاق بزرگ پنج سال است
[ترجمه ترگمان]اجاره این اتاق بزرگ پنج سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After a five-year tenancy, we were ready to move out.
[ترجمه گوگل]بعد از پنج سال اجاره، آماده نقل مکان شدیم
[ترجمه ترگمان]بعد از پنج سال اجاره، ما آماده حرکت بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Property held in joint tenancy automatically passes to the surviving spouse after the death of the other.
[ترجمه گوگل]اموالی که در اجاره مشترک نگهداری می شود پس از فوت دیگری به طور خودکار به همسر بازمانده می رسد
[ترجمه ترگمان]اموال نگهداری شده در قراردادهای اجاره مشترک به طور خودکار به همسر زنده پس از مرگ یکی دیگر منتقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such tenancy agreements may be redefined under the 1989 Housing Act.
[ترجمه گوگل]چنین قراردادهای اجاره ای ممکن است تحت قانون مسکن 1989 دوباره تعریف شوند
[ترجمه ترگمان]چنین قراردادهایی ممکن است تحت لایحه مسکن سال ۱۹۸۹ دوباره تعریف شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Council refused to rehouse because the tenancy was held in joint names with his ex-wife who has disappeared.
[ترجمه گوگل]شورا از خانه نشینی مجدد خودداری کرد زیرا اجاره به نام های مشترک با همسر سابق او که ناپدید شده بود برگزار می شد
[ترجمه ترگمان]شورا از پرداخت اجاره خودداری کرد زیرا این اجاره در نامه ای مشترک با همسر سابقش که ناپدید شده بود، برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اجاره داری (اسم)
tenure, leasehold, tenancy, tenantry

مدت اجاره (اسم)
tenancy

مالکیت موقت (اسم)
tenancy

تخصصی

[حقوق] اجاره داری، کرایه نشینی، مدت اجاره، انتفاع

انگلیسی به انگلیسی

• holding or occupancy of land; period of rental or lease
tenancy is the renting of land or buildings belonging to someone else.

پیشنهاد کاربران

بپرس