tenuous

/ˈtenjəwəs//ˈtenjʊəs/

معنی: دقیق، نازک، لطیف، باریک، بدون نقطه اتکاء
معانی دیگر: (هوا) رقیق، منبسط، قلیل، کم، نابسنده، ضعیف، رفیق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: tenuously (adv.), tenuousness (n.)
(1) تعریف: having little substance, support, or significance; flimsy; weak.
مترادف: flimsy, fragile, frail, insubstantial, thin, unsubstantial
متضاد: convincing, strong, substantial
مشابه: groundless, insignificant, negligible, slight, weak

- Her tenuous understanding of the course material did not prove sufficient for passing the final exam.
[ترجمه گوگل] درک ضعیف او از مطالب درسی برای قبولی در امتحان نهایی کافی نبود
[ترجمه ترگمان] درک ضعیف او از مواد درسی برای عبور از امتحان نهایی کافی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The alliance between the two nations was tenuous and there was still distrust on both sides.
[ترجمه گوگل] اتحاد دو ملت ضعیف بود و همچنان بی اعتمادی دو طرف وجود داشت
[ترجمه ترگمان] اتحاد بین دو ملت ضعیف بود و هنوز از هر دو طرف بدگمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: thin, slender, or slight in form.
مترادف: gracile, slender, slight, slim, spare, svelte, thin
متضاد: brawny, massive, substantial, thick
مشابه: aerial, angular, gaunt, lank, lean, skinny, trim

(3) تعریف: thin in texture or consistency; dilute.
مترادف: attenuate, rare, rarefied, thin
مشابه: aerial, delicate, ethereal, fragile, gossamer, light, sheer, transparent

جمله های نمونه

1. tenuous air
هوای رقیق

2. tenuous evidence
شواهد ضعیف

3. a tenuous string
ریسمان نازک

4. For now, the band's travel plans are tenuous.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، برنامه های سفر گروه ضعیف است
[ترجمه ترگمان]فعلا برنامه های سفر کم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has a rather tenuous grasp of reality.
[ترجمه گوگل]او درک نسبتاً ضعیفی از واقعیت دارد
[ترجمه ترگمان]او درک کمی از واقعیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her hold on power was now quite tenuous.
[ترجمه گوگل]تسلط او بر قدرت اکنون بسیار ضعیف بود
[ترجمه ترگمان]قدرت مقاومت او اکنون بسیار ضعیف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The United Peace Alliance had only a tenuous connection with the organized Labour movement.
[ترجمه گوگل]اتحاد متحد صلح تنها ارتباط ضعیفی با جنبش سازمان یافته کارگر داشت
[ترجمه ترگمان]پیمان صلح متحد تنها ارتباط ضعیف با جنبش کارگری سازمان دهی شده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We were only able to make a tenuous connection between the two robberies.
[ترجمه گوگل]ما فقط توانستیم ارتباط ضعیفی بین این دو سرقت ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط تونستیم رابطه خوبی بین دو دزدی داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. See how indefinite are our shapes, see how tenuous our hold on this world grows?
[ترجمه گوگل]ببینید شکل‌های ما چقدر نامشخص است، ببینید چقدر تسلط ما بر این دنیا ضعیف می‌شود؟
[ترجمه ترگمان]ببینید اشکال ما چقدر نامحدود است، ببینید چگونه انبار ما در این دنیا رشد می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Collectors seem prepared to Hoover them up, however tenuous the connection with the liner.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کلکسیونرها آماده اند تا آنها را بالا ببرند، هر چند که ارتباط آنها با لاینر ضعیف باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد Collectors برای هوور آماده هستند، با این حال، ارتباط با خط لوله را ضعیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mars has a very tenuous atmosphere that is so transparent that the surface cools off dramatically at night.
[ترجمه گوگل]مریخ دارای جو بسیار ضعیفی است که آنقدر شفاف است که سطح آن در شب به طور چشمگیری خنک می شود
[ترجمه ترگمان]مریخ یک اتمسفر بسیار ضعیف دارد که به حدی شفاف است که سطح به طور چشمگیری در شب سرد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My identity was becoming more and more tenuous.
[ترجمه گوگل]هویت من روز به روز ضعیف تر می شد
[ترجمه ترگمان]هویت من بیشتر و بیشتر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These rivals scratched out a tenuous existence through a combination of herding animals and marginal cultivation of the soil.
[ترجمه گوگل]این رقبا از طریق ترکیبی از حیوانات گله و کشت حاشیه ای خاک، موجودیت ضعیفی را از بین بردند
[ترجمه ترگمان]این رقبا از طریق ترکیبی از حیوانات گله و کشت حاشیه ای خاک به وجود شکننده خود دست زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even the most tenuous thread of story is infinitely better than none at all.
[ترجمه گوگل]حتی ضعیف ترین رشته داستان بی نهایت بهتر از هیچ است
[ترجمه ترگمان]حتی پیچیده ترین رشته داستان به مراتب بهتر از هیچ چیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They say they have only tenuous evidence Gary might have been involved in drugs.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که تنها شواهد ضعیفی دارند که ممکن است گری در مواد مخدر دست داشته باشد
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که آن ها تنها مدارک ضعیفی دارند که گری می توانست در مواد مخدر دخیل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دقیق (صفت)
careful, accurate, precise, exact, detailed, stringent, astringent, tender, advertent, watchful, exquisite, wistful, sound, set, punctual, astute, scholastic, subtle, tenuous, particular, literal, punctilious, scrutinizing

نازک (صفت)
fine, tender, attenuate, soft, thin, slim, frail, ethereal, spare, fragile, tenuous, gossamer, eggshell, thready

لطیف (صفت)
fine, delicate, tender, gentle, soft, subtle, rare, fair, elegant, benignant, benign, fragile, tenuous, refined, precious, volatile, gossamer, incomparable

باریک (صفت)
delicate, tender, narrow, thin, capillary, strait, fragile, reedy, slender, tenuous, linear, thready, gracile

بدون نقطه اتکاء (صفت)
tenuous

تخصصی

[نساجی] رقیق - باریک - نازک - لطیف - ظریف

انگلیسی به انگلیسی

• thin, gentle, fine, sparse
if an idea, connection, or reason is tenuous, it is so slight or weak that it may not really exist or may easily cease to exist.

پیشنهاد کاربران

متزلزل، ضعیف ( اغلب در مورد روابط )
ضعیف ، بی ثبات
their populations are in a tenuous state
جمعیت آنها در حالت بی ثبات است
سوال کنکور ارشد زبان ۹۴
ناچیز، قابل چشم پوشی
بی ثبات

به اندازه سر سوزنی
tenuous hope
سر سوزنی امیداری
ناپایدار
Her hold on power was now quite tenuous
شکننده - ضعیف و باریک
ظریف و نازک
متزلزل، ضعیف

بپرس