tether

/ˈteðər//ˈteðə/

معنی: حدود، وسعت، افسار، کمند، افسار کردن
معانی دیگر: پالهنگ، مهار، مهار کردن، بستن (با افسار)، (استعداد یا قابلیت فردی و غیره) حد، ظرفیت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: at the end of one's tether
• : تعریف: a rope, chain, leash, or the like by which an animal, balloon, or other moving or movable object is fastened.
مترادف: leash
مشابه: chain, halter, line, rein, rope, strap, string, thong
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: tethers, tethering, tethered
• : تعریف: to fasten or restrict with a tether.
مترادف: leash, tie
مشابه: bind, check, fasten, hobble, restrain, stake

جمله های نمونه

1. a horse loose of its tether
اسبی که از افسار خود رها شده

2. the horse had a long tether
اسب افسار بلندی داشت.

3. at the end of one's tether
کارد کسی که به استخوان رسیده،در سرحد بی تابی،جان به لب رسیده

4. i am at the end of my tether
کارد به استخوانم رسیده است (صبرم تمام شده است).

5. The cow had broken its tether and was in the cornfield.
[ترجمه گوگل]گاو بند خود را شکسته بود و در مزرعه ذرت بود
[ترجمه ترگمان]گاوها افسار خود را شکسته و در مزرعه ذرت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The horse had broken loose from its tether.
[ترجمه گوگل]اسب از بندش جدا شده بود
[ترجمه ترگمان]اسب از این بند رها شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We should tether our plan to our resources.
[ترجمه گوگل]ما باید برنامه خود را به منابع خود متصل کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید plan را به منابع خود برگردانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hoffman said the end of the tether draped in the cargo bay was discolored, perhaps charred by burning.
[ترجمه گوگل]هافمن گفت که انتهای بند بسته شده در محفظه بار تغییر رنگ داده و احتمالاً در اثر سوختن سوخته شده است
[ترجمه ترگمان]هوفمان گفت که انتهای بطری که در خلیج بار انداخته بود بی رنگ بود و شاید با سوختن زغال شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The satellite and more than 12 miles of tether linking it to Columbia snapped on Feb. 2
[ترجمه گوگل]ماهواره و بیش از 12 مایل تتر که آن را به کلمبیا متصل می کند در 2 فوریه عکسبرداری شد
[ترجمه ترگمان]این ماهواره که بیش از ۱۲ مایل افسار آن را به کلمبیا متصل کرده بود، در روز دوم فوریه با شکست مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Families buy the beasts and tether them in the yard until they present them for sacrifice at temple.
[ترجمه گوگل]خانواده ها جانوران را می خرند و آنها را در حیاط می بندند تا زمانی که آنها را برای قربانی در معبد حاضر کنند
[ترجمه ترگمان]خانواده ها حیوان را می خرند و آن ها را در حیاط نگه می دارند تا اینکه آن ها را برای قربانی کردن در معبد آماده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cow had broken its tether and was cornfield.
[ترجمه گوگل]گاو بند خود را شکسته بود و مزرعه ذرت بود
[ترجمه ترگمان]گاو افسار را شکسته بود و مزرعه ذرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was jealous, humiliated, and emotionally at the end of her tether.
[ترجمه گوگل]او حسادت می کرد، تحقیر می شد و از نظر عاطفی در پایان زندگی اش بود
[ترجمه ترگمان]او حسودی می کرد، تحقیر شده بود، و از لحاظ احساسی به پایان رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I've been looking after four young children all day and I really am at the end of my tether!
[ترجمه گوگل]من تمام روز از چهار کودک خردسال مراقبت کرده‌ام و واقعاً در پایان کارم هستم!
[ترجمه ترگمان]من تمام روز دنبال چهار بچه بودم و واقعا در آخر راه هستم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You'd better let her know you're safe. She's at the end of her tether.
[ترجمه گوگل]بهتر است به او بگویید که در امان هستید او در پایان کار خود است
[ترجمه ترگمان]بهتر است به او اطلاع بدهی که در امانی دیگر حق با او نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. By 6 o'clock after a busy day I'm at the end of my tether.
[ترجمه Mrjn] ساعت ۶بعد از یک روز پرمشغله جانم به لب میرسد. ( صبرم تمام میشود )
|
[ترجمه گوگل]تا ساعت 6 بعد از یک روز پرمشغله به پایان کارم رسیده ام
[ترجمه ترگمان]تا ساعت ۶ بعد از یک روز پر مشغله، من در انتهای of هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حدود (اسم)
limit, range, run, ambit, periphery, precinct, scantling, gamut, verge, tether, module, purview

وسعت (اسم)
tract, limit, extent, spread, space, ambit, scope, gamut, vastness, expanse, width, latitude, tether, purview

افسار (اسم)
halter, bridle, harness, rein, tether, headstall

کمند (اسم)
snare, tether, snarl, lasso, lariat, noose, springe

افسار کردن (فعل)
tackle, halter, rein, tether, picket

انگلیسی به انگلیسی

• rope or chain by which an animal is fastened, lead, leash
fasten with a tether, tie an animal with a rope or chain in order to restrict movement
if you tether an animal, you tie it to a post.
if you are at the end of your tether, you are so tired or unhappy that you cannot cope with your problems.

پیشنهاد کاربران

He was at the end of his tether
کفگیرش به ته دیگ خورد🤕
قید و بند
[فیلم Us محصول 2019] همزاد
بستن با تناب/زنجیر
اتصال ، مثال اتصال بلوتوثیbluetooth tether
ظرفیت تحمل و تاب آوردن
I'm at the end of my tether
نهایت تحمل من، دیگه طاقت تحمل ندارم ، دیگه تاب نمیارم
نام یک رمز ارز دیجیتالی است
مهار ، مهار کننده
قسمت جلوی حشرات که برای برداشتن غذا و نیش زدن استفاده میشه
به نقل از هزاره:
1 - افسار، طناب، بند، زنجیر
2 - [حیوان] بستن، افسار کردن
به نقل از فرهنگ پویا:
1 - افسار
2 - قلاده
3 - [افسار/قلاده ی حیوانی را به جایی] بستن
پایبند کردن ( مثلا علتی یا کسی که مرا به چیزی پایبند کند )
وصل کردن، متصل کردن
کابل ارتباطی
محدود کردن یا شدن
ملحق شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس