the one

پیشنهاد کاربران

اونی که - همانی که - آنی که
You must be the one they call Sharon : تو باید اونی باشی که بهش میگن شارون
همونی که
?The one with scarf
همونی که شال داره؟
این عبارت تو محاوره بکار میره مثلا میپرسی این همونی نیست که تعریفشو میکردی جواب میده that's the one. یعنی خودشه!
تنها
For example: You must remember who you are. The one true king
باید به یاد بیاری که کی هستی، تنها پادشاه واقعی.
توحید
یکتاپرستی
از آموزه های مهم جناب افلاطون
آنجایی که ، همان جایی که
یکتا، خاص، یگانه

یکی از معنی ها the one شی یا شخص مورد نظر هست.
We have been getting along very well, i think she is the one for me!
I`m so tired for searching for the one! maybe there is not anybody out there for me. . .
...
[مشاهده متن کامل]

رابطه مون اخیرا خیلی خوب بوده. فکرکنم اون همونیه که میخوام ( نیمه گمشده! ) .
خسته شدم از بس که دنبال نیمه گمشده ام گشتم! شاید اصلا همچین کسی وجود نداره برای من!

یک
there is too much data to fit onto just the one disk = داده های خیلی زیادی وجود دارد که بتوان در یک دیسک گنجاند
do you think five or us will manage to squeeze into the one car = فکر می کنی پنج نفر از ما بتونن تو یک ماشین بچپن؟
Go to the one on Westwood Avenue
برو به اونیکه در خیابان وست وود
The one اونیکه

بپرس