theme

/ˈθiːm//θiːm/

معنی: شاهد، ریشه، زمینه، انشاء، موضوع
معانی دیگر: باره، جستار، فرهشت، مضمون، (امور هنری) تم، بن مایه، (امریکا - آموزش) انشا، رساله ی کوتاه، خود نوشت، (مخفف) رجوع شود به: theme song، مطلب، مقاله، مدار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the central topic of a speech, discourse, sermon, essay, or other literary work.
مترادف: subject, topic
مشابه: argument, concept, gist, idea, intent, keynote, meaning, message, notion, point, text

- One of the novel's themes was the power of hope.
[ترجمه گوگل] یکی از موضوعات رمان قدرت امید بود
[ترجمه ترگمان] یکی از موضوعات بدیع، قدرت امید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The need for change was the major theme of the candidate's speech.
[ترجمه گوگل] نیاز به تغییر موضوع اصلی سخنرانی نامزد بود
[ترجمه ترگمان] نیاز به تغییر موضوع اصلی سخنرانی نامزدها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a short essay or composition, esp. as a scholastic writing exercise.
مترادف: composition, essay
مشابه: disquisition, monograph, opinion, thesis, tractate, treatise

- The students were asked to write a theme about the importance of art within a society.
[ترجمه مسعود] نخست، دانش آموزان خواسته شد تا موضوعی درباره اهمیت هنر در یک جامعه بنویسند
|
[ترجمه گوگل] از دانش آموزان خواسته شد تا موضوعی در مورد اهمیت هنر در جامعه بنویسند
[ترجمه ترگمان] از دانشجویان خواسته شد تا یک موضوع در مورد اهمیت هنر در یک جامعه بنویسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a main melody on which a musical composition is based.
مترادف: leitmotif, motif
مشابه: melody, passage, refrain, strain, tune

- The theme returns one last time at the end of the piece.
[ترجمه گوگل] موضوع برای آخرین بار در پایان قطعه برمی گردد
[ترجمه ترگمان] موضوع آخرین بار در آخر این قطعه بر می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the theme of beethoven's ninth symphony
بن مایه ی سمفونی نهم بتهوون

2. the theme of their discussion was "women's rights"
موضوع بحث آنها ((حقوق زنان)) بود.

3. the theme that echoes throughout the novel
موضوعی که در سرتاسر رمان تکرار شده

4. a research theme
رساله ی کوتاه پژوهشی

5. the basic theme of the story
موضوع اصلی داستان

6. the titular theme of the book
موضوع کتاب که در عنوان آن آمده است

7. each student must write a weekly theme
هر شاگرد باید هفته ای یک انشا بنویسد.

8. trees and waterfalls are a favorite theme for many painters
بن مایه ی محبوب بسیاری از نقاشان،درخت و آبشار است.

9. An overall theme will help to give your essay coherence.
[ترجمه مسعودفتحی] نخست، موضوع کلی کمک خواهد کرد تا هماهنگی مقاله خود را ارائه دهید
|
[ترجمه گوگل]یک موضوع کلی به انسجام مقاله شما کمک می کند
[ترجمه ترگمان]یک تم کلی به ایجاد انسجام essay کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The book's theme is the conflict between love and duty.
[ترجمه مریم سالک زمانی] تعارض بین عشق و وظیفه، درون مایۀ این کتاب است.
|
[ترجمه گوگل]موضوع کتاب تضاد عشق و وظیفه است
[ترجمه ترگمان]موضوع کتاب تضاد بین عشق و وظیفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Your essays tend to concentrate on one theme to the exclusion of everything else.
[ترجمه گوگل]مقالات شما تمایل دارند بر روی یک موضوع متمرکز شوند تا هر چیز دیگری را حذف کنند
[ترجمه ترگمان]مقالات شما تمایل دارند روی یک موضوع به استثنای موارد دیگر تمرکز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This theme is central to our research.
[ترجمه گوگل]این موضوع در تحقیقات ما مرکزی است
[ترجمه ترگمان]این تم در مرکز تحقیقات ما قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The theme of freedom recurs throughout her writing.
[ترجمه گوگل]مضمون آزادی در سراسر نوشته های او تکرار می شود
[ترجمه ترگمان]موضوع آزادی بیان در سراسر نویسندگی اش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The basic theme of these stories never.
[ترجمه گوگل]موضوع اصلی این داستان ها هرگز
[ترجمه ترگمان]موضوع اصلی این داستان ها هرگز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The basic theme of these stories never varies.
[ترجمه مریم سالک زمانی] درون مایه همه این داستان ها، یکسان است.
|
[ترجمه گوگل]موضوع اصلی این داستان ها هرگز تغییر نمی کند
[ترجمه ترگمان]موضوع اصلی این داستان ها هرگز تغییر نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The theme of the conference is renaissance Europe.
[ترجمه گوگل]موضوع کنفرانس اروپای رنسانس است
[ترجمه ترگمان]موضوع کنفرانس اروپا رنسانس اروپا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The main theme of the book is obscured by frequent digressions.
[ترجمه گوگل]موضوع اصلی کتاب با انحرافات مکرر مبهم است
[ترجمه ترگمان]موضوع اصلی این کتاب در اثر digressions مکرر مبهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاهد (اسم)
instance, affiant, witness, testator, testimonial, testifier, testate, looker on, theme, voucher, warranter

ریشه (اسم)
base, stub, germ, ammonium, root, stem, radical, pedigree, background, genesis, theme, germination, stump

زمینه (اسم)
base, ground, tendency, design, basis, setting, root, background, terrain, context, conspectus, theme, sketch, groundwork, outline

انشاء (اسم)
composition, essay, redaction, phraseology, theme

موضوع (اسم)
matter, object, subject, story, point, issue, subject matter, question, fable, plot, theme, problem, topic, leitmotiv, motif

تخصصی

[سینما] تم - موضوع - مضمون یا قضیه دراماتیک - مضمون (تم ) - مضمون - مایه - سوژه - زمینه - درونمایه - دستمایه
[برق و الکترونیک] موضوع

انگلیسی به انگلیسی

• provide with a subject
subject, topic, main idea
a theme in a discussion or lecture is a main idea or subject in it.
a theme in an artist's or writer's work is an idea that is developed or repeated in it.
in music, a theme is a short simple tune on which a piece of music is based.
a theme is also a tune that is played at the beginning and end of a television or radio programme.

پیشنهاد کاربران

در شعر و داستان به معنی "درون مایه" است
در علوم نظامی معنی حوزه یا منطقه هم می دهد: Theme of the Cibyrrhaeots حوزۀ نظامی کیبورایوت
موضوع
مسئله
زمینه
مضمون ( در جمع: مضامین )
مطلب
نمارنگ
نمابافت
1 - در کامپیو تر تصویر پس زمینه
اگر در حال ترجمه محتوای رایانه ای هستید ترجمه می شود:
پوسته، پس زمینه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/پس‌زمینه_(نرم‌افزار)
● موضوع
● زمینه یا متن برای موسیقی ( آهنگِ زمینه، میتونه آهنگی باشه که در متن یک فیلم همواره پخش میشه و یا اون تیکه های کوتاه از یه آهنگ یا موسیقی که مکررا در خلال موزیک پخش میشه )
● موسیقی تیتراژ ابتدایی یا انتهایی یک برنامه
● تم

به معنی موسیقی تیتراژ فیلم هم میشود
theme ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: آغازگر 4
تعریف: در دستور نقش‏گرا، سازۀ آغازین پیام
موضوع
با بررسی من بهترین معادلش میشه درونمایه، هرچند در سال های گذشته خود واژه "تم" هم جا افتاده میان مردم.
پی رنگ ترجمه ی نادرستیه.
معادل انگلیسی پی رنگ Plot هست که به معنی روابط علل و معلولی توی داستانه ( تمام اتفاقات و حوادثی که پیامدهای مهمی در پی داره )
اما Theme یا درون مایه، تعریف یک خطی داستان و یه جورایی پیام داستانه.
موضوع
subject
Object
نخست، موضوع کلی کمک خواهد کرد تا هماهنگی مقاله خود را ارائه دهید
مضمون
the subject of . . .
subject
topic
matter
issue
question
concern
idea

پِیرنگ
در زبانشناسی به معنای چیزی که درگیر میشه توسط فاعل و تحت تاثیر فاعل قرار میگیره
درون مایه
سبک ( sabk ) و تم
موضوع، مقاله
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس