theodolite

/θɪˈɒdəlaɪt//θɪˈɒdəlaɪt/

معنی: تئودولیت، دوربین مهندسی، زاویهسنج طول یاب
معانی دیگر: زاویه یاب، طول یاب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: theodolitic (adj.)
• : تعریف: a precision instrument used in surveying that has a telescopic sight for measuring horizontal and vertical angles.

جمله های نمونه

1. The accused bought a theodolite, suspecting that it was stolen.
[ترجمه گوگل]متهم یک تئودولیت خرید که مشکوک بود به سرقت رفته است
[ترجمه ترگمان]متهم به دوربین نگاه کرد و متوجه شد که دزدیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It included a theodolite worth £500 and a generator.
[ترجمه گوگل]این شامل یک تئودولیت به ارزش 500 پوند و یک ژنراتور بود
[ترجمه ترگمان]این پروژه شامل یک theodolite به ارزش ۵۰۰ پوند و یک ژنراتور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A photocopier, fax machine, theodolite level and calculator were taken.
[ترجمه گوگل]دستگاه فتوکپی، فکس، سطح تئودولیت و ماشین حساب گرفته شد
[ترجمه ترگمان]دستگاه فتوکپی، دستگاه فکس، سطح theodolite و ماشین حساب انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But you'd need a theodolite and some lasers to spot any movement whatsoever from the speedometer.
[ترجمه گوگل]اما شما به یک تئودولیت و چند لیزر برای تشخیص هر حرکتی از سرعت سنج نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]اما شما به دوربین و یک لیزر احتیاج دارید که هر حرکت از کیلومتر شمار را تشخیص دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Digital pilot balloon theodolite system design and realization based on C8051F023 MCU.
[ترجمه گوگل]طراحی و اجرای سیستم تئودولیت بالون خلبان دیجیتال بر اساس C8051F023 MCU
[ترجمه ترگمان]بالون خلبان دیجیتال طراحی و تحقق سیستم مبتنی بر MCU ایجاد شده توسط MCU را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The surveyor's theodolite is one of the more direful symbols of the twentieth century.
[ترجمه گوگل]تئودولیت نقشه بردار یکی از ترسناک ترین نمادهای قرن بیستم است
[ترجمه ترگمان]The surveyor یکی از the direful قرن بیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Theodolite Main Controller is the relay center of communications between theodolites and central computers.
[ترجمه گوگل]کنترل کننده اصلی تئودولیت مرکز رله ارتباطات بین تئودولیت ها و کامپیوترهای مرکزی است
[ترجمه ترگمان]کنترل کننده اصلی theodolite، مرکز رله ارتباطات بین theodolites و کامپیوترهای مرکزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A new method for vertical angle verification of theodolite by using horizontal axle multi tooth indexing table, as well as W Z converter, is introduced in this paper.
[ترجمه گوگل]روش جدیدی برای بررسی زاویه عمودی تئودولیت با استفاده از جدول نمایه سازی چند دندانه محور افقی و همچنین مبدل W Z در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید برای تایید زاویه عمودی of با استفاده از جدول شاخص چند دندان محور افقی و نیز مبدل W Z در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. System comprises digital pilot balloon theodolite, computer computing platform, and portable calculator, its architecture and hardware configuration and software design is presented.
[ترجمه گوگل]سیستم شامل تئودولیت بالون خلبان دیجیتال، پلت فرم محاسباتی کامپیوتری و ماشین حساب قابل حمل است که معماری و پیکربندی سخت افزار و طراحی نرم افزار آن ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم شامل بالون خلبان دیجیتال، پلت فرم محاسبات کامپیوتری، و ماشین حساب قابل حمل، معماری و پیکربندی سخت افزار و نرم افزاری است که ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It builds coordinate and their correlations of photoelectricity theodolite.
[ترجمه گوگل]مختصات و همبستگی آنها را از تئودولیت فوتوالکتریکی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]آن هماهنگی و ارتباط آن ها را با photoelectricity theodolite می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Photoelectricity theodolite fixed on vehicle plane technology is brought for the sake of meeting this need.
[ترجمه گوگل]تئودولیت فوتوالکتریک ثابت شده بر روی فناوری هواپیمای وسیله نقلیه به منظور رفع این نیاز آورده شده است
[ترجمه ترگمان]Photoelectricity theodolite که بر روی تکنولوژی هواپیمای وسیله نقلیه ثابت شده است برای رفع این نیاز آورده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The swing equation of theodolite is nonlinearity, and data processing result is not good after linearizing.
[ترجمه گوگل]معادله نوسانی تئودولیت غیرخطی است و نتیجه پردازش داده‌ها پس از خطی‌سازی خوب نیست
[ترجمه ترگمان]معادله نوسان of غیر خطی است و نتیجه پردازش داده ها بعد از linearizing خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I held the mirror and the surveyor caught my light in his theodolite, many miles away.
[ترجمه گوگل]آینه را نگه داشتم و نقشه بردار نور من را در تئودولیت خود، کیلومترها دورتر، گرفت
[ترجمه ترگمان]من آینه را نگه داشتم و the نور مرا در دوربین his گرفت، مایل ها دورتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The composer as surveyor rather than painter, therefore, armed not with canvas but night-glasses and a theodolite.
[ترجمه گوگل]بنابراین، آهنگساز به‌عنوان نقشه‌بردار و نه نقاش، نه به بوم، بلکه به عینک شب و تئودولیت مسلح شده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین آهنگساز به عنوان ارزیاب، نه نقاش، بلکه مجهز به بوم، بلکه عینک شب و یک theodolite بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As the lamp house of high precision laser and auto collimation theodolite, the semiconductor laser is needed to solve the key problems:the safe application and the outputting power holding steadiness.
[ترجمه گوگل]به عنوان خانه لامپ از لیزر با دقت بالا و تئودولیت تنظیم خودکار، لیزر نیمه هادی برای حل مشکلات کلیدی مورد نیاز است: کاربرد ایمن و پایداری نگه داشتن توان خروجی
[ترجمه ترگمان]به عنوان خانه لامپ لیزری با دقت بالا و collimation اتوماتیک theodolite، لیزر نیمه هادی برای حل مشکلات کلیدی مورد نیاز است: کاربرد ایمن و ثبات نگه داشتن قدرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تئودولیت (اسم)
theodolite

دوربین مهندسی (اسم)
theodolite

زاویه سنج طولیاب (اسم)
theodolite

تخصصی

[عمران و معماری] نئودولیت - طولیاب
[زمین شناسی] تیودولیت ،زاویه سنج طول یاب
[ریاضیات] دوربین مهندسی، زاویه سنج طول یاب، تئودولیت
[نفت] تئودولیت

انگلیسی به انگلیسی

• small tripod-mounted telescope used for measuring horizontal and vertical angles
a theodolite is an instrument used in surveying for measuring angles.

پیشنهاد کاربران

theodolite ( مهندسی نقشه‏برداری )
واژه مصوب: زاویه‏یاب
تعریف: وسیله‏ای برای اندازه‏گیری زوایای افقی و قائم که اجزای اصلی آن را یک دوربین و دو دایرۀ مدرج افقی و قائم تشکیل می‏دهد

بپرس