thinner

/ˈθɪnər//ˈθɪnə/

معنی: رقیق کننده، کم کننده، نازکتر، کم پشت تر
معانی دیگر: (شخص و به ویژه ماده ای که چیزی را رقیق می کند) تینر، رقیق ساز، آبناک ساز، نازک کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: turpentine or other liquid used for diluting paint to the desired consistency.

(2) تعریف: one that thins.
صفت ( adjective )
• : تعریف: comparative of thin.

جمله های نمونه

1. the dilution of paint with thinner
رقیق کردن رنگ با تینر

2. She should wear a thinner shirt in summer.
[ترجمه گوگل]او باید در تابستان پیراهن نازک تری بپوشد
[ترجمه ترگمان]او باید در تابستان پیراهن نازکی به تن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Turn is winter, sunshine getting thinner and pale.
[ترجمه ...] زمستان در حال چرخش است ( فصل زمستان می آید ) و آفتاب کم رنگ تر می شود
|
[ترجمه گوگل]چرخش زمستان است، آفتاب نازک تر و کم رنگ تر می شود
[ترجمه ترگمان]زمستان، زمستان، آفتاب، لاغرتر و پریده رنگ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's much thinner nowadays than he used to be; I think he's been ill.
[ترجمه گوگل]او این روزها بسیار لاغرتر از گذشته است فکر کنم مریض شده
[ترجمه ترگمان]این روزها کم تر لاغرتر از آن است که قبلا باشد؛ فکر می کنم مریض بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The twins were dressed differently and one was thinner than the other.
[ترجمه گوگل]لباس دوقلوها متفاوت بود و یکی لاغرتر از دیگری بود
[ترجمه ترگمان]دوقلوها جور دیگری لباس پوشیده بودند و یکی از آن ها لاغرتر از دیگری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You get thinner every time I see you, Sara - you're wasting away!
[ترجمه گوگل]هر وقت میبینمت لاغر میشی سارا - داری هدر میدی!
[ترجمه ترگمان]، هر دفعه که دیدمت لاغرتر میشی، سارا داری وقتت رو تلف می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can stir a small amount of thinner in the paint.
[ترجمه گوگل]می توانید مقدار کمی تینر را در رنگ هم بزنید
[ترجمه ترگمان]می توانید مقدار کمی لاغرتر از رنگ را تکان بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fit it in place of an existing thinner jacket, and over any shrunk-on rigid foam insulation your cylinder may have.
[ترجمه گوگل]آن را به جای یک ژاکت نازک تر موجود، و روی هر عایق فوم سفت و محکمی که ممکن است سیلندر شما داشته باشد، قرار دهید
[ترجمه ترگمان]آن را در جای یک جلیقه نازک تر موجود قرار دهید، و روی هر گونه عایق بندی فوم سفت و سخت shrunk که سیلندر شما ممکن است داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The knot of footsteps spread thinner into distance. Into silence.
[ترجمه گوگل]گره ردپاها باریک تر از فاصله ها پخش می شود به سکوت
[ترجمه ترگمان]جای پا به فاصله کمی تنگ تر می شد در سکوت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He'd got thinner and the blue eyes were getting watery, but nothing would persuade him to rest.
[ترجمه گوگل]لاغرتر شده بود و چشم های آبی اش آب می ریخت، اما هیچ چیز او را متقاعد نمی کرد که استراحت کند
[ترجمه ترگمان]او لاغر شده بود و چشمان آبی داشت خیس می شد، اما هیچ چیز او را قانع نمی کرد که استراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The elegant brunette was thinner, longer, and more sophisticated.
[ترجمه گوگل]سبزه ظریف لاغرتر، بلندتر و پیچیده تر بود
[ترجمه ترگمان]آن مو مشکی زیبا لاغرتر و بلندتر و بیشتر پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was younger, thinner, more worried.
[ترجمه گوگل]او جوان تر، لاغرتر و نگران تر بود
[ترجمه ترگمان]او کوچک تر، لاغر و بیشتر نگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But we all slept badly in the thinner air, suffering headaches and breathlessness.
[ترجمه گوگل]اما همه ما در هوای رقیق‌تر، بد خوابیدیم، از سردرد و تنگی نفس رنج می‌بردیم
[ترجمه ترگمان]اما همه ما در هوای مه آلود، سردرد و تنفس بد خوابیده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although the strength would be adequate, the thinner section makes the handlebar uncomfortable to hold.
[ترجمه گوگل]اگرچه استحکام کافی خواهد بود، بخش نازک تر باعث می شود دسته فرمان در دست گرفتن راحت نباشد
[ترجمه ترگمان]اگر چه این قدرت کافی خواهد بود، بخش باریک تر آن را معذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رقیق کننده (اسم)
diluent, thinner, diluter, dilutor

کم کننده (اسم)
thinner

نازکتر (صفت)
thinner

کم پشت تر (صفت)
thinner

تخصصی

[خودرو] حلال رقیق کننده
[عمران و معماری] تینر
[نساجی] تینر - ماده رقیق کننده - ماده روان کننده

انگلیسی به انگلیسی

• substance acting to thin or dilute another (especially paint)
thinner is a liquid which you add to another liquid such as paint, in order to make it less thick and easier to use.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : thin
✅️ اسم ( noun ) : thinness / thinner
✅️ صفت ( adjective ) : thin
✅️ قید ( adverb ) : thinly / thin
لاغر تر
ناچیز
مثال:
X is 10 percent thinner than Y - - ایکس ۱۰ درصد نازک تر از وای است.

بپرس