thriftiness

جمله های نمونه

1. The thriftiness she often boasted of was also in evidence - despite their opulent appearance the costumes cost just £000.
[ترجمه گوگل]صرفه جویی که او اغلب به آن می بالید نیز مشهود بود - با وجود ظاهر مجلل، لباس ها فقط 000 پوند قیمت داشتند
[ترجمه ترگمان]The که اغلب به آن ها افتخار می کرد، با وجود ظاهر opulent، به قیمت ۱۰۰۰ پوند قیمت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Taoism has always advocated thriftiness and plain life.
[ترجمه گوگل]تائوئیسم همیشه طرفدار صرفه جویی و زندگی ساده بوده است
[ترجمه ترگمان]Taoism همیشه طرفدار thriftiness و زندگی ساده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But Japanese thriftiness has gone so far that it is undermining the nation's ability to surmount a deepening economic slump.
[ترجمه گوگل]اما صرفه جویی ژاپن تا آنجا پیش رفته است که توانایی این کشور را برای غلبه بر رکود اقتصادی عمیق تضعیف می کند
[ترجمه ترگمان]اما thriftiness ژاپنی تا کنون نتوانسته اند توانایی کشور را برای فائق آمدن بر رکود اقتصادی عمیق تضعیف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thriftiness is a great quality; however, if you're too thrifty on a date, it spoils the romance.
[ترجمه گوگل]صرفه جویی یک کیفیت عالی است با این حال، اگر در یک قرار خیلی صرفه جویی کنید، عاشقانه را خراب می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، thriftiness یک کیفیت عالی است؛ با این حال، اگر شما بیش از اندازه صرفه جویی کنید، داستان عاشقانه را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. " Others are hooked on confessing their thriftiness : "I'm so glad you like the book I bought you. It was such a bargain! "
[ترجمه گوگل]دیگران درگیر اعتراف به صرفه جویی خود هستند: «خیلی خوشحالم که کتابی را که برایت خریدم دوست داری چنین معامله ای بود! "
[ترجمه ترگمان]دیگران به اعتراف خود اعتراف می کنند: \" من خیلی خوشحالم که آن کتابی را که خریده ام دوست دارم چه معامله ای بود! \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In all instances, thriftiness is a well-regarded trait among business people.
[ترجمه گوگل]در همه موارد، صرفه جویی یک صفت مورد توجه افراد تجاری است
[ترجمه ترگمان]در تمام نمونه ها، thriftiness یک ویژگی شناخته شده در میان افراد تجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Credit unions, SLAs, and savings banks help encourage thriftiness by paying interest to consumers who put their money in savings deposits.
[ترجمه گوگل]اتحادیه های اعتباری، SLA ها و بانک های پس انداز با پرداخت سود به مصرف کنندگانی که پول خود را در سپرده های پس انداز می گذارند، به تشویق صرفه جویی کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]اتحادیه ها، SLA ها، و بانک های پس انداز به تشویق مشتریان از طریق پرداخت بهره به مصرف کنندگان کمک می کنند که پولشان را در ذخایر پس انداز قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So to improve my thriftiness and to test it, I have got a job, started bookkeeping and put some money in stocks.
[ترجمه گوگل]بنابراین برای بهبود صرفه جویی و آزمایش آن، شغلی پیدا کردم، حسابداری را شروع کردم و مقداری پول در سهام گذاشتم
[ترجمه ترگمان]بنابراین برای بهبود thriftiness و آزمایش آن، من یک کار دارم، دفترداری را شروع کردم و مقداری پول در سهام گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now I have added not only to my thriftiness but also independence and endurance.
[ترجمه گوگل]اکنون نه تنها به صرفه جویی بلکه به استقلال و استقامتم نیز افزوده ام
[ترجمه ترگمان]اکنون نه تنها به thriftiness بلکه استقلال و تحمل نیز افزوده شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This can lead to thriftiness to the point of denying yourself pleasure, or embracing some health fad to ward of disease.
[ترجمه گوگل]این می تواند به صرفه جویی منجر شود تا جایی که لذت خود را دریغ کنید، یا از برخی مدهای بهداشتی برای جلوگیری از بیماری استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به thriftiness به این نکته شود که شما لذت خود را انکار و یا یک مد بهداشتی را در آغوش بگیرید تا از این بیماری پیش گیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The deficiency of the college students' integrity includes the deficiency of honest, thriftiness and probity.
[ترجمه گوگل]نقص در صداقت دانشجویان شامل کمبود صداقت، صرفه جویی و درستکاری است
[ترجمه ترگمان]نقص و نقص دانش آموزان کالج شامل کمبود صداقت، صداقت و درستکاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But no system was able to provide both simplicity and the right balance of thriftiness and reward for good patient care.
[ترجمه گوگل]اما هیچ سیستمی قادر نبود هم سادگی و هم تعادل درستی از صرفه جویی و پاداش برای مراقبت خوب از بیمار فراهم کند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ سیستمی قادر به فراهم کردن سادگی و موازنه درست of و پاداش برای مراقبت از بیمار خوب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In order to qualify for the minimum wage, an employee had to establish a decent home and demonstrate good personal habits, including sobriety, thriftiness, industriousness, and dependability.
[ترجمه گوگل]برای واجد شرایط بودن برای حداقل دستمزد، یک کارمند باید خانه مناسبی ایجاد می کرد و عادات شخصی خوب از جمله متانت، صرفه جویی، سخت کوشی و قابل اعتماد بودن را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]به منظور واجد شرایط بودن حداقل دست مزد، یک کارمند مجبور بود یک خانه آبرومند ایجاد کند و عادات شخصی خوبی از جمله هوشیاری، thriftiness، industriousness و dependability را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Check out the Power Hog, an adorably pig-shaped power monitor that introduces kids to energy efficiency (and general thriftiness) by piggybacking upon the familiar format of the piggy bank.
[ترجمه گوگل]پاور هوگ را بررسی کنید، یک مانیتور برقی به شکل خوک دوست داشتنی که با استفاده از قالب آشنای قلک، بچه ها را با کارایی انرژی (و صرفه جویی عمومی) آشنا می کند
[ترجمه ترگمان]the پاور، یک مانیتور قدرت به شکل بسیار قابل ستایشی را بررسی کنید که کودکان را به بهره وری انرژی (و thriftiness عمومی)با piggybacking بر روی فرمت آشنا قلک آشنا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• economy, frugality

پیشنهاد کاربران

بپرس