thrilled

/θrɪld//θrɪld/

جمله های نمونه

1. He's not exactly thrilled at the prospect of working for his old rival.
[ترجمه بهزاد] او به افق و چشم انداز کار برای رقیب سابقش امیدوار نیست .
|
[ترجمه بهار] خوشحال و هیحان زده
|
[ترجمه گوگل]او دقیقاً از چشم انداز کار برای رقیب قدیمی خود هیجان زده نیست
[ترجمه ترگمان]او از این که برای رقیب قدیمی اش کار می کند خیلی خوشحال نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We were so thrilled to hear about the baby.
[ترجمه سعید] از شنیدن خبر بچه خیلی ذوق زده شدیم.
|
[ترجمه امیدرضا یوسف پور] ازشندیدن خبر بچه خیلی ذوق زده شدیم
|
[ترجمه گوگل]ما از شنیدن در مورد کودک بسیار هیجان زده شدیم
[ترجمه ترگمان]ما خیلی هیجان زده بودیم که درباره بچه حرف بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The majesty of the occasion thrilled us all.
[ترجمه سعید] شکوه موقعیت پیش آمده، وجود همه مار ار دربرگرفت/مار ار مبهوت کرد.
|
[ترجمه گوگل]عظمت این مناسبت همه ما را به وجد آورد
[ترجمه ترگمان]اعلی حضرت همه ما را به هیجان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The film Titanic thrilled the audience.
[ترجمه گوگل]فیلم تایتانیک تماشاگران را به وجد آورد
[ترجمه ترگمان]فیلم تایتانیک حضار را هیجان زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was so thrilled to get a good report from him.
[ترجمه سعید] از اینکه قرار بود گزارش خوبی از او دریافت کنم بسیار خوشحال بودم.
|
[ترجمه گوگل]من خیلی خوشحال شدم که گزارش خوبی از او دریافت کردم
[ترجمه ترگمان]خیلی هیجان زده بودم که یه گزارش خوب ازش بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the 1960s, the public thrilled to the idea of space exploration.
[ترجمه سعید] در دهه 1960، مردم مبهوت ایده اکتشاف فضا بودند.
|
[ترجمه گوگل]در دهه 1960، مردم از ایده اکتشاف فضایی هیجان زده شدند
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۶۰، مردم از ایده اکتشاف فضایی به هیجان آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm thrilled to bits to have won the cash.
[ترجمه سعید] از بردن پول نقد حسابی کیف کردم/تا عمق وجودم حال کردم.
|
[ترجمه گوگل]من خیلی هیجان زده هستم که پول نقد را برده ام
[ترجمه ترگمان]از این که پول را برده باشم هیجان زده هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The film has thrilled audiences throughout the country.
[ترجمه سعید] این فیلم، مخاطبان را در سراسر کشور جذب خودش کرده است.
|
[ترجمه گوگل]این فیلم تماشاگران را در سراسر کشور به وجد آورده است
[ترجمه ترگمان]این فیلم مخاطبین زیادی را در سراسر کشور به وجد آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The children are thrilled with the new arrival.
[ترجمه گوگل]بچه ها از ورود جدید به وجد آمده اند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از آمدن تازه وارد هیجان زده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The children were thrilled to bits by their presents.
[ترجمه سعید] بچه ها از گرفتن هدیه هاشون کیف کردند.
|
[ترجمه گوگل]بچه ها از هدایای خود ذره ذره ذوق زده شدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از هدیه های آن ها به هیجان آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This band has thrilled audiences all over the world.
[ترجمه گوگل]این گروه مخاطبان را در سراسر جهان به وجد آورده است
[ترجمه ترگمان]این گروه تماشاچیان را در سراسر جهان به هیجان آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jamie was thrilled when the teacher singled out his poem and asked him to read it out.
[ترجمه سعید] هنگامی که آموزگار شعر جیمی را از بقیه جدا کرد و ازاو خواست که آن را بخواند، جیمی خوشحال شد.
|
[ترجمه گوگل]وقتی معلم شعر او را جدا کرد و از او خواست آن را بخواند، جیمی بسیار هیجان زده شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که معلم شعرش را برداشت و از او خواست که آن را بخواند، هیجان زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The traveller thrilled us with his stories.
[ترجمه گوگل]مسافر با داستان هایش ما را به وجد آورد
[ترجمه ترگمان]مسافر ما را با stories خود به هیجان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was thrilled to be invited.
[ترجمه گوگل]از اینکه دعوت شدم خوشحال شدم
[ترجمه ترگمان] از اینکه دعوت شدم هیجان زده شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was thrilled at the idea of having her very own toys to play with.
[ترجمه گوگل]او از این ایده که اسباب‌بازی‌های خودش را برای بازی داشته باشد، هیجان‌زده بود
[ترجمه ترگمان]از فکر داشتن اسباب بازی های خودش برای بازی هیجان زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if you are thrilled about something, you are pleased and excited about it.

پیشنهاد کاربران

ذوق زده. هیجان زده . شادمان. خوشحال. مشعوف. ذوق مرگ شده
مثال:
I was so thrilled to get a good report from him.
من از تهیه کردن یک گزارش خوب از او بسیار ذوق زده و هیجان زده بودم.
I am thrilled that من خرسندم که. . . من مشعوفم که. . . من ذوق دارم که. . .
I am thrilled that من خرسندم که. . . من مشعوفم. من ذوق زده ام که. . .
هیجان زده
برای مثال:
one day amir saw a match on tv and was thrilled
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : thrill
✅️ اسم ( noun ) : thrill
✅️ صفت ( adjective ) : thrilled / thrilling
✅️ قید ( adverb ) : thrillingly
very happy and excited
( From Oxford word skills )
راه انداختن در ترکیباتی مثل:
بحث راه انداختن
جنگ راه انداختن
Adjective :
خیلی خوشحال
خیلی هیجان زده
مشعوف
به عنوان مثال :
We were so thrilled to hear about the baby
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/thrilled• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/thrilled
Happy_delighted_thrilled
درجات خوشحالی
خوشحال_خیلی خوشحال_هیجان زده
بسیار ذوق زده, بسیار هیجان زده
thrilled=excited, exhilarated
هیجان وذوق زده از یک خبرناگهانی
خوشحال، هیجان زده
به وجد آمدن
مشعوف، مسرور، شادمان، خشنود
ذوق مرگ شدن
معنی دیگر excited
هیجان زده هیجان انگیز
خیلی خوش حال شدن از چیزی یا کاری - هیجان زده زوق زده. . .
هیجان زده - ذوق زده - خوشحال
هیجان زده
ذوق زده شدن
بسیار خوشحال شدن از چیزی یا کاری، هیجان زده شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس