thrilling

/ˈθrɪlɪŋ//ˈθrɪlɪŋ/

معنی: مختلج
معانی دیگر: لرزاننده، لرزنده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing a feeling of sudden, intense excitement.
مشابه: exciting

- It was thrilling to ride such a spirited horse.
[ترجمه ستاره] راندن چنین اسب سر زنده ای بسیار شور انگیز و لذت بخش بود.
|
[ترجمه گوگل] سوار شدن بر چنین اسب با روحیه ای هیجان انگیز بود
[ترجمه ترگمان] سواری کردن با این اسب خیلی مهیج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The idea of starting a new job in a new city was thrilling to her.
[ترجمه گوگل] ایده شروع یک کار جدید در یک شهر جدید برای او هیجان انگیز بود
[ترجمه ترگمان] ایده شروع یک کار جدید در یک شهر جدید برای او هیجان انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1.
شورانگیز

2. a thrilling voice
صدای مرتعش

3. His superb play inspired the team to a thrilling 50 win.
[ترجمه گوگل]بازی فوق العاده او الهام بخش این تیم برای کسب 50 پیروزی هیجان انگیز بود
[ترجمه ترگمان]بازی عالی او تیم را به یک برد هیجان انگیز ۵۰ برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The children were captivated by his thrilling story.
[ترجمه گوگل]بچه ها مجذوب داستان مهیج او شدند
[ترجمه ترگمان]این داستان هیجان انگیز بچه ها را شیفته خود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our wildlife trips offer a thrilling encounter with wildlife in its natural state.
[ترجمه گوگل]سفرهای حیات وحش ما یک برخورد هیجان انگیز با حیات وحش در حالت طبیعی آن ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]سفره ای حیات وحش ما، یک رویارویی مهیج با حیات وحش در حالت طبیعی خود ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Juventus overcame Ajax in a thrilling match.
[ترجمه گوگل]یوونتوس در یک بازی هیجان انگیز آژاکس را شکست داد
[ترجمه ترگمان]یوونتوس در یک مسابقه هیجان انگیز بر آژاکس غلبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This stadium has seen many thrilling football matches.
[ترجمه گوگل]این ورزشگاه مسابقات فوتبال هیجان انگیز زیادی را به خود دیده است
[ترجمه ترگمان]این ورزشگاه تعداد زیادی مسابقه فوتبال هیجان انگیز دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her voice had a strange and thrilling resonance.
[ترجمه گوگل]صدای او طنین عجیب و هیجان انگیزی داشت
[ترجمه ترگمان]صدایش یک صدا عجیب و هیجان انگیز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's thrilling to see people diving into the sea from a cliff.
[ترجمه گوگل]دیدن افرادی که از یک صخره به دریا می روند هیجان انگیز است
[ترجمه ترگمان]خیلی هیجان انگیزه که می بینم مردم از یک صخره به دریا شیرجه می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The tiger in the cage gave a thrilling cry.
[ترجمه گوگل]ببری که در قفس بود فریاد هیجان انگیزی سر داد
[ترجمه ترگمان]ببر داخل قفس فریادی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She gave a thrilling account of her life in the jungle.
[ترجمه گوگل]او گزارشی هیجان انگیز از زندگی خود در جنگل ارائه داد
[ترجمه ترگمان]او شرح زندگی خود را در جنگل به هیجان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The book is a thrilling adventure story.
[ترجمه گوگل]کتاب یک داستان ماجراجویی هیجان انگیز است
[ترجمه ترگمان] این کتاب داستان ماجراجویی هیجان انگیز - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They depicted the thrilling situation to us in great detail.
[ترجمه گوگل]آنها موقعیت هیجان انگیز را با جزئیات بسیار برای ما به تصویر کشیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها این وضعیت مهیج را به تفصیل شرح دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Liverpool gained a thrilling 5?4 win over Glenavon.
[ترجمه گوگل]لیورپول با نتیجه 5 بر 4 مقابل گلناون پیروز شد
[ترجمه ترگمان]لیورپول \"تو شهر\" لیورپول \"هیجانی پیدا کرده؟\" چهار تا بردم تو Glenavon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The thrilling semi - finals set the stage for what should be a great game.
[ترجمه گوگل]نیمه نهایی هیجان انگیز صحنه را برای بازی بزرگی آماده کرد
[ترجمه ترگمان]مرحله نیمه نهایی هیجان انگیز مرحله برای چیزی است که باید یک بازی عالی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مختلج (صفت)
convulsive, thrilling

انگلیسی به انگلیسی

• something that is thrilling is very exciting and enjoyable.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : thrill
✅️ اسم ( noun ) : thrill
✅️ صفت ( adjective ) : thrilled / thrilling
✅️ قید ( adverb ) : thrillingly
پرشور
شورانگیز
هیجان آور
لذت بخش
نفس گیر
⁦✔️⁩مهیج، میخکوب کننده، دهن باز نگه دار ( از فرط هیجان و سرعت )
Liverpool gained a thrilling 5–4 win over Glenavon
Sensational
exciting and a lot of fun
میخکوب کننده مثل: thrilling works of art
خیلی هیجان با کمی ترس
مهیج
تکان دهنده حمله ای
هیجان انگیز

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس