thrower


معنی: پرت کننده

جمله های نمونه

1. discus thrower
دیسک انداز

2. grenade thrower
سلاح نارنجک افکن

3. a clod thrower must be answered with stones
کلوخ انداز را پاداش سنگ است

4. a champion javelin thrower
قهرمان نیزه پرانی

5. Align bolt thrower on target and declare single or multiple shot.
[ترجمه گوگل]پرتاب کننده پیچ را روی هدف قرار دهید و شلیک تک یا چندگانه را اعلام کنید
[ترجمه ترگمان]Align را به سمت هدف پرتاب کنید و یک یا چند عکس را اعلام کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Petion returned fire, and the grenade thrower pitched into the water with another grenade at the ready.
[ترجمه گوگل]پتیشن به آتش پاسخ داد و نارنجک انداز با نارنجک دیگری که آماده بود به داخل آب زد
[ترجمه ترگمان]پتیون به تیراندازی واکنش نشان داد، و پرتاب نارنجک با نارنجک دیگری به درون آب پرتاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The repeater bolt thrower is a solid device which has a toughness value and an equivalent to wounds as shown below.
[ترجمه گوگل]پرتاب کننده پیچ تکرار کننده یک دستگاه جامد است که دارای مقدار چقرمگی و معادل زخم ها مطابق شکل زیر است
[ترجمه ترگمان]The repeater یک ابزار محکم است که مقدار سختی دارد و برابر با زخم هایی است که در زیر نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The next minute the grenade thrower appeared with his hands up.
[ترجمه گوگل]دقیقه بعد نارنجک انداز با دستان بالا ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]در دقیقه بعد پرتاب نارنجک با دست هایش بالا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Besides, the thrower should have good balance, especially during the rotation of the body.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پرتاب کننده باید تعادل خوبی به خصوص در هنگام چرخش بدن داشته باشد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، the باید تعادل خوبی داشته باشد، به خصوص در طول چرخش بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Iraqi shoe thrower in court next week, brother says.
[ترجمه گوگل]برادر می گوید که یک کفش پرتاب عراقی هفته آینده در دادگاه حاضر می شود
[ترجمه ترگمان]برادر می گوید، هفته آینده در دادگاه پرتاب کفش در عراق برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The shoe thrower was just a student and cannot be as a representative of a university.
[ترجمه گوگل]پرتاب کننده کفش فقط یک دانشجو بوده و نمی تواند نماینده یک دانشگاه باشد
[ترجمه ترگمان]پرتاب کفش فقط یک دانشجو بود و نمی تواند به عنوان نماینده دانشگاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The shoe - thrower is now a hero, promised free shoes for the rest of his life.
[ترجمه گوگل]پرتاب کننده کفش اکنون یک قهرمان است و وعده کفش های رایگان را برای بقیه عمرش داده است
[ترجمه ترگمان]پرتاب کفش در حال حاضر یک قهرمان است و قول می دهد که برای بقیه عمر کفش رایگان بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Increase siege damage from Glaive Thrower.
[ترجمه گوگل]آسیب محاصره را از Glaive Thrower افزایش دهید
[ترجمه ترگمان]آسیب محاصره را از Glaive thrower افزایش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Also unrealized project of Panther flame - thrower tank was proposed.
[ترجمه گوگل]همچنین پروژه محقق نشده تانک شعله پرتاب پلنگ نیز پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]همچنین پروژه unrealized of برای پرتاب مشعل مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرت کننده (اسم)
thrower

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that throws, person or thing that casts, tosser

پیشنهاد کاربران

بپرس