tier

/ˈtiːr//tɪə/

معنی: رده، ردیف، ردیف صندلی، ردیف شدن، ردیف کردن
معانی دیگر: (نیمکت یا صندلی) ردیف، (مقام) رتبه، اشکوب، طبقه، (شخص یا ابزار) بستگر، گره زن، بندزن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one of a series of rows, levels, or strata situated or ranked one above another, such as one of several balconies in a theater.
مشابه: floor, layer, level, rank, row, story, stratum

- They had an excellent view of the stage from the second tier.
[ترجمه گوگل] از طبقه دوم دید عالی به صحنه داشتند
[ترجمه ترگمان] آن ها نمای بسیار خوبی از صحنه از ردیف دوم داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: tiers, tiering, tiered
• : تعریف: to arrange or be arranged in tiers.
مترادف: stratify
اسم ( noun )
• : تعریف: one who ties.

جمله های نمونه

1. We sat in the upper tier at the stadium.
[ترجمه گوگل]ما در طبقه بالای استادیوم نشستیم
[ترجمه ترگمان]ما در ردیف بالایی در استادیوم نشسته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The second tier of the programme is in-house training.
[ترجمه گوگل]مرحله دوم برنامه آموزش داخلی است
[ترجمه ترگمان]ردیف دوم این برنامه آموزش خانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lower tier has 000 seats.
[ترجمه گوگل]طبقه پایین 000 صندلی دارد
[ترجمه ترگمان]ردیف پایین ۰۰۰ صندلی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have introduced an extra tier of administration.
[ترجمه گوگل]ما یک سطح اضافی از مدیریت را معرفی کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما یک ردیف اضافی از مدیریت را معرفی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He says we're going toward a two tier system and those dependant on the state are seen as failures.
[ترجمه گوگل]او می گوید ما به سمت یک سیستم دو لایه می رویم و کسانی که به دولت وابسته هستند به عنوان شکست خورده تلقی می شوند
[ترجمه ترگمان]او می گوید ما به سمت یک سیستم دو ردیف می رویم و افراد وابسته به دولت به عنوان شکست ها تلقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Royal Commission had recommended a regional tier as a necessary complement to a unitary system of local authorities.
[ترجمه گوگل]کمیسیون سلطنتی یک ردیف منطقه ای را به عنوان مکمل ضروری برای سیستم واحد مقامات محلی توصیه کرده بود
[ترجمه ترگمان]کمیسیون سلطنتی یک ردیف منطقه ای را به عنوان یک مکمل ضروری برای یک سیستم واحد از مقامات محلی پیشنهاد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The two tier system mentioned some time ago was needed now and a greater standard of excellence was essential in practical embalming.
[ترجمه گوگل]سیستم دو لایه ای که مدتی پیش ذکر شد اکنون مورد نیاز بود و استانداردهای برتری بیشتر در مومیایی کردن عملی ضروری بود
[ترجمه ترگمان]سیستم دو ردیفی که چندی قبل ذکر شد، اکنون مورد نیاز بود و یک استاندارد بیشتر برای تعالی عملی ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What happens when upper tier preferences can not be represented by a Cobb-Douglas utility function?
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می‌افتد وقتی تنظیمات لایه بالایی را نتوان با یک تابع ابزار کاب-داگلاس نشان داد؟
[ترجمه ترگمان]چه اتفاقی می افتد وقتی اولویت های ردیف بالا را نمی توان با یک تابع مطلوبیت - داگلاس به نمایش گذاشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wycliffe looked up at the first tier of planks; the shot must have been fired from up there.
[ترجمه گوگل]ویکلیف به اولین طبقه از تخته ها نگاه کرد گلوله باید از آن بالا شلیک شده باشد
[ترجمه ترگمان]Wycliffe به ردیف اول تخته های کف اتاق نگاه کرد، تیر باید از بالا شلیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What, then, about the top tier?
[ترجمه گوگل]در این صورت، در مورد سطح بالایی چه می‌توان گفت؟
[ترجمه ترگمان]پس، در مورد ردیف اول چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is the second tier of visual cortex that specializes.
[ترجمه گوگل]این دومین لایه از قشر بینایی است که تخصص دارد
[ترجمه ترگمان]آن ردیف دوم قشر بینایی است که متخصص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Let the upper tier utility function be Cobb-Douglas.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید تابع ابزار لایه بالایی Cobb-Douglas باشد
[ترجمه ترگمان]بگذارید تابع مطلوبیت ردیف بالایی کاب - داگلاس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the third tier, parish councils were created in 1894 and charged with administering poor relief.
[ترجمه گوگل]در رده سوم، شوراهای محله در سال 1894 ایجاد شد و مسئول اداره امداد ضعیف بود
[ترجمه ترگمان]در ردیف سوم، شورای ناحیه در سال ۱۸۹۴ ایجاد شد و به دادن کمک های امدادی ضعیف متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We always sat in the top tier of seats.
[ترجمه گوگل]ما همیشه در ردیف بالای صندلی ها می نشستیم
[ترجمه ترگمان]همیشه در ردیف صندلی های ردیف صندلی ها نشسته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A lower tier of 000 seats will be ready for the 1993 Five Nations.
[ترجمه گوگل]یک ردیف پایین تر از 000 صندلی برای پنج ملت 1993 آماده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک ردیف پایین تر از ۱،۰۰۰ صندلی برای پنج سازمان ملل ۱۹۹۳ آماده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رده (اسم)
row, tier, series, line, category, class, echelon

ردیف (اسم)
order, run, row, tier, string, series, line, rank, cue, succession

ردیف صندلی (اسم)
tier

ردیف شدن (فعل)
tier

ردیف کردن (فعل)
align, row, tier

تخصصی

[عمران و معماری] ردیف

انگلیسی به انگلیسی

• one of a series of rows, layer, level, rank
a tier is one of a series of layers or levels that form part of a structure.

پیشنهاد کاربران

/tɪə/
one of several layers or levels
یکی از چندین لایه یا سطح یا طبقه
My wedding cake had four tiers, each supported by small pillars
tier ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: طبقه 2
تعریف: هریک از لایه های روی هم چیده شدۀ بارگُنج ها که به عنوان یکی از مختصات سه گانۀ محل استقرار آنها شماره گذاری می شود
Tier : لایه/طبقه ( توی بحث کرونا زیاد میگن tier 1 or 2 or 3 همون نواحی قرمز نارنجی زرده )
Tire : لاستیک - تایر / خسته کردن
طبقه
( The lowest tier of city: پایین ترین طبقه شهر )
سطح؛ لایه = مدل سه لایه یا مدل سه سطحی = three - tier model

بپرس