time deposit

/ˈtaɪmdəˈpɑːzət//taɪmdɪˈpɒzɪt/

(بانکداری) سپرده ی مدت دار، سپرده ء بانکی مدت دار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a deposit of funds in a bank which can be withdrawn only at the end of a specified period, or after the depositor has given advance notice.

جمله های نمونه

1. Sterling liabilities Time deposits form the largest item, accounting for around 50 percent of the total.
[ترجمه گوگل]بدهی های پوند سپرده های مدت دار بزرگترین قلم را تشکیل می دهد که حدود 50 درصد از کل را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]تعهدات استرلینگ، سپرده زمان، بزرگ ترین مورد را تشکیل می دهند، و حدود ۵۰ درصد از کل دارایی را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For example, if people switched deposits from time deposits to sight deposits, M1 would rise but M4 would remain unchanged.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر مردم سپرده ها را از سپرده های مدت دار به سپرده های دیداری تغییر دهند، M1 افزایش می یابد اما M4 بدون تغییر باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر افراد سپرده از رسوبات زمان به ذخائر دید را تغییر دهند ۱ افزایش خواهد یافت اما M۴ بدون تغییر باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mis M1 plus bank time deposits and certificates of deposit.
[ترجمه گوگل]Mis M1 به علاوه سپرده های مدت دار بانکی و گواهی سپرده
[ترجمه ترگمان]Mis M۱ به اضافه سپرده زمان بانک و گواهی سپرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is the latter factor that encourages euro-dollar time deposits from interest-rate-conscious corporate treasurers and investment agencies.
[ترجمه گوگل]این عامل دوم است که سپرده های مدت دار یورو-دلار را از خزانه داران شرکتی و آژانس های سرمایه گذاری آگاه به نرخ بهره تشویق می کند
[ترجمه ترگمان]این دومین عاملی است که سپرده های ارزی یورو - دلار از شرکت های سرمایه گذاری و آژانس های سرمایه گذاری را تشویق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Suppose the yield on this time deposit is 6percent.
[ترجمه گوگل]فرض کنید بازده این سپرده مدت دار 6 درصد است
[ترجمه ترگمان]فرض کنید بازده در این ذخیره زمانی ۶ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A time deposit is less liquid since the cost of redeeming it before maturity is not trivial.
[ترجمه گوگل]سپرده مدت دار نقدینگی کمتری دارد زیرا هزینه بازخرید آن قبل از سررسید بی اهمیت نیست
[ترجمه ترگمان]یک سپرده زمان کم تر مایع است زیرا هزینه آن قبل از بلوغ ناچیز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No problem, sir. What sort of time deposit account would you like to open?
[ترجمه گوگل]مشکلی نیست قربان چه نوع حساب سپرده مدت دار را می خواهید باز کنید؟
[ترجمه ترگمان]مشکلی نیست قربان چجور حساب زمان میخوای باز کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You can have both a time deposit and a current deposit account in the one passbook.
[ترجمه گوگل]شما می توانید هم سپرده مدت دار و هم حساب سپرده جاری در یک دفترچه داشته باشید
[ترجمه ترگمان]هر دوی شما می توانید یک حساب زمان و یک حساب جاری در آن واحد داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One way is to use time deposit mortgages, so short - term financing.
[ترجمه گوگل]یکی از راه ها استفاده از وام مسکن سپرده های مدت دار است، بنابراین تامین مالی کوتاه مدت
[ترجمه ترگمان]یک راه برای استفاده از وام های سپرده زمان، بنابراین تامین مالی کوتاه مدت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Registration is not accepted for Time Deposit Account, Loan Account and Credit Card Account.
[ترجمه گوگل]ثبت نام برای حساب سپرده زمانی، حساب وام و حساب کارت اعتباری پذیرفته نمی شود
[ترجمه ترگمان]ثبت نام برای حساب سپرده زمان، حساب وام و حساب کارت اعتباری پذیرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A negotiable CD is simply a bank time deposit that is negotiable.
[ترجمه گوگل]سی دی قابل معامله صرفاً یک سپرده مدت دار بانکی است که قابل معامله است
[ترجمه ترگمان]یک سی دی قابل مذاکره تنها یک حساب سپرده بانکی است که قابل مذاکره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. B : Well . I have a time deposit here, maturing two months later.
[ترجمه گوگل]ب: خب من یک سپرده مدت دار اینجا دارم که دو ماه بعد سررسید می شود
[ترجمه ترگمان]ب - - - - - - - - - - - - - - من اینجا یه حساب زمان دارم دو ماه بعد بالغ شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Intrabank Fund Transfer Registration is not accepted for Time Deposit Account, Loan Account and Supplementary Credit Card Account.
[ترجمه گوگل]ثبت نام انتقال وجه درون بانکی برای حساب سپرده مدت دار، حساب وام و حساب کارت اعتباری تکمیلی پذیرفته نمی شود
[ترجمه ترگمان]ثبت نام مربوط به انتقال بودجه برای حساب سپرده زمان، حساب وام و حساب کارت اعتباری تکمیلی پذیرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'd like to open a time deposit account next time.
[ترجمه گوگل]من می خواهم دفعه بعد یک حساب سپرده مدت دار باز کنم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم یه حساب زمان دیگه رو برای دفعه بعد باز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And if it's a time deposit, the interest rate is higher than the current one.
[ترجمه گوگل]و اگر سپرده مدت دار باشد، نرخ سود آن بیشتر از نرخ فعلی است
[ترجمه ترگمان]و اگر ذخیره زمان باشد نرخ بهره بالاتر از نرخ فعلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

time deposit ( اقتصاد )
واژه مصوب: سپردة مدت دار
تعریف: حساب پس انداز یا سپرده ای دارای یک دورة زمانی مشخص، که سپرده گذار بتواند فقط در پایان دوره آن را برداشت کند

بپرس