time exposure

/ˈtaɪmɪkˈspoʊʒə//taɪmɪkˈspəʊʒə/

(عکاسی) عکسبرداری آهسته (نور بینی فیلم برای بیش از نیم ثانیه)، مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a photographic exposure in which the shutter is kept open an unusually long time.

(2) تعریف: a photograph made in this way.

جمله های نمونه

1. During the given period of time, exposure to the decisions of others communicates some of the information these decision-makers originally lacked.
[ترجمه گوگل]در طول دوره زمانی معین، قرار گرفتن در معرض تصمیمات دیگران، برخی از اطلاعاتی را که این تصمیم گیرندگان در اصل فاقد آن بودند، به اشتراک می گذارد
[ترجمه ترگمان]در طول یک دوره زمانی مشخص، قرار گرفتن در برابر تصمیمات دیگران برخی از اطلاعات را که تصمیم گیرندگان در ابتدا فاقد آن بودند، نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The principle is currently used by one camera taking timed exposures from an orbiting space satellite.
[ترجمه گوگل]این اصل در حال حاضر توسط یک دوربین استفاده می‌شود که از یک ماهواره فضایی در مدار نوردهی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این اصل در حال حاضر توسط یک دوربین مورد استفاده قرار می گیرد که نوردهی های زمان بندی شده از یک ماهواره در حال گردش را در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Above 85 decibels, the permitted time exposure without hearing protection drops dramatically.
[ترجمه گوگل]بالاتر از 85 دسی بل، زمان مجاز قرار گرفتن در معرض بدون محافظ شنوایی به طور چشمگیری کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]بالای ۸۵ دسی بل، نوردهی زمان مجاز بدون محافظ شنوایی، به شدت افت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At the same time, exposure in the press is a powerful weapon against the abuse of authority and wrong doing.
[ترجمه گوگل]در عین حال، افشاگری در مطبوعات، سلاحی قدرتمند در برابر سوء استفاده از قدرت و اعمال نادرست است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، افشا شدن در مطبوعات سلاح قدرتمندی در برابر سو استفاده از قدرت و عمل نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Because time exposure a screen, change the exposure range than increasing exposure time faster, and more.
[ترجمه گوگل]از آنجا که نوردهی زمانی یک صفحه نمایش، محدوده نوردهی را نسبت به افزایش سریع‌تر زمان نوردهی تغییر می‌دهد و موارد دیگر
[ترجمه ترگمان]از آنجا که زمان نوردهی یک صفحه است، محدوده نوردهی را نسبت به افزایش زمان نوردهی بیشتر و بیشتر تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Captured in this 60 second time exposure made on April a yellow-tinged Mars and M44 are near the center of the field, seemingly just beyond the reach of a pine tree.
[ترجمه گوگل]در این 60 دومین بار نوردهی که در آوریل انجام شد، یک مریخ زرد رنگ و M44 در نزدیکی مرکز میدان هستند، به نظر می رسد کمی فراتر از دسترس یک درخت کاج هستند
[ترجمه ترگمان]در این فاصله ۶۰ ثانیه ای که در ماه آوریل در معرض قرار گرفته بود، مریخ و M۴۴ در نزدیکی مرکز زمین قرار دارند که به نظر می رسد خارج از دسترس یک درخت کاج قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The method of using one time exposure to photograph three dimensional multi image holograph by adding illuminated light beams is introduced.
[ترجمه گوگل]روش استفاده از یک بار نوردهی برای عکاسی هولوگراف چند تصویری سه بعدی با افزودن پرتوهای نور روشن معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]روش استفاده از یک نوردهی زمانی برای عکاسی از یک تصویر چند بعدی چند بعدی با افزودن پرتوه ای نور روشن معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To make this image, the photographer followed a time exposure with a flash.
[ترجمه گوگل]برای ساخت این تصویر، عکاس یک نوردهی زمانی را با فلاش دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد این تصویر، عکاس یک نوردهی زمانی با یک فلاش را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Headlights weave a path along Highway 101 south of Gold Beach, Oregon, in this time exposure.
[ترجمه گوگل]چراغ‌های جلو مسیری را در امتداد بزرگراه 101 در جنوب ساحل گلد، اورگان، در این زمان نوردهی می‌بافند
[ترجمه ترگمان]Headlights در این زمان در معرض قرار گرفتن در مسیر بزرگراه ۱۰۱ در جنوب ساحل گلد اورگون در اورگون قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition, Jay Chou in the film the first time exposure modeling.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، جی چو در این فیلم اولین بار مدلینگ قرار گرفتن در معرض
[ترجمه ترگمان]به علاوه، جی چو در فیلم اولین مدل نوردهی اولین بار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because a flash of lightning is actually multiple strokes that occur in a fraction of a second, time exposure photographs like this best capture these rapid-fire displays.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که رعد و برق در واقع ضربات متعددی است که در کسری از ثانیه اتفاق می‌افتد، عکس‌های با نوردهی زمانی مانند این به بهترین شکل این نمایشگرهای سریع آتش را ثبت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که یک فلاش برق در واقع چندین ضربه است که در کسری از ثانیه رخ می دهد، زمانی که در معرض قرار گرفتن عکس های نوردهی سریع مانند این، این نمایش سریع آتش را ثبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Of course, no matter where you have to ask and dental equipment is a time exposure.
[ترجمه گوگل]البته مهم نیست که کجا باید بپرسید و تجهیزات دندانپزشکی در معرض زمان است
[ترجمه ترگمان]البته، مهم نیست که در کجا باید بپرسید و تجهیزات دندان پزشکی یک نوردهی زمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Greater stability and durability without getting deteriorated for long time exposure.
[ترجمه گوگل]پایداری و دوام بیشتر بدون خراب شدن برای قرار گرفتن در معرض طولانی مدت
[ترجمه ترگمان]ثبات و دوام بیشتر بدون به دست آوردن شرایط برای نوردهی طولانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس