topsoil

/ˈtɑːpˈsɔɪl//ˈtɒpsɔɪl/

معنی: خاک سطحی، روخاک
معانی دیگر: (کشاورزی) روخاک، خاک رویی، خاک زراعی، خاک سطحی را برداشتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: soil on the surface of land, valued for its relative richness and ease of cultivation.

جمله های نمونه

1. heavy rains washed away the topsoil
باران سنگین رو خاک را شست و برد.

2. The topsoil has been almost completely washed away.
[ترجمه گوگل]خاک سطحی تقریباً به طور کامل شسته شده است
[ترجمه ترگمان]خاک سطحی تقریبا به کلی شسته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dump the topsoil here.
[ترجمه گوگل]خاک سطحی را اینجا بریزید
[ترجمه ترگمان] خاک سطحی رو بریز اینجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You always clear away the soft topsoil till you get a fir base.
[ترجمه گوگل]شما همیشه خاک سطحی نرم را پاک می کنید تا زمانی که یک پایه صنوبر بدست آورید
[ترجمه ترگمان]تو همیشه خاک نرم رو پاک می کنی تا وقتی که یه درخت صنوبر بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The topsoil could then be pushed back across the site and to all appearances undisturbed agricultural land was left.
[ترجمه گوگل]سپس می توان خاک سطحی را در سراسر سایت به عقب راند و به نظر می رسد زمین کشاورزی دست نخورده باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]خاک سطحی را می توان سپس از طریق سایت به عقب راند و برای تمامی ظواهر، زمین های کشاورزی دست نخورده باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The hard rains have eroded topsoil in the Midwest.
[ترجمه گوگل]باران های شدید خاک سطحی را در غرب میانه فرسایش داده است
[ترجمه ترگمان]بارش های سنگین خاک سطحی را در غرب میانه ویران کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In some places the topsoil had been eroded and we had to zigzag up on loose scree.
[ترجمه گوگل]در بعضی جاها خاک سطحی فرسایش یافته بود و ما مجبور شدیم به صورت زیگزاگ به سمت بالا بریم
[ترجمه ترگمان]در بعضی جاها خاک سطحی ساییده شده بود و ما مجبور بودیم در scree و scree باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Far over to side, dig some more topsoil, pile on top road, high, high.
[ترجمه گوگل]دور به سمت دیگر، خاک سطحی بیشتری حفر کنید، در بالای جاده، بلند و مرتفع انباشته کنید
[ترجمه ترگمان]، از اون طرف یکم خاک سطحی بزن بالا بالا، بالا، بالا، بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Without the topsoil, water retention is negligible.
[ترجمه گوگل]بدون خاک سطحی، احتباس آب ناچیز است
[ترجمه ترگمان]بدون سطح خاک سطحی، نگهداری آب قابل چشم پوشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The value of this annual increment of rich topsoil can hardly be exaggerated.
[ترجمه گوگل]ارزش این افزایش سالانه خاک سطحی غنی را به سختی می توان اغراق کرد
[ترجمه ترگمان]ارزش این افزایش سالیانه خاک سطحی غنی به سختی می تواند اغراق آمیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We lost the topsoil that had been back-filled against the new house.
[ترجمه گوگل]ما خاک سطحی را که در برابر خانه جدید پر شده بود از دست دادیم
[ترجمه ترگمان]ما خاک سطحی را از دست دادیم که به خانه تازه برگشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And with tons of topsoil, they could still make it a goodish course.
[ترجمه گوگل]و با وجود هزاران خاک سطحی، آنها هنوز هم می توانند آن را به یک مسیر خوب تبدیل کنند
[ترجمه ترگمان]و با چندین تن خاک سطحی، آن ها هنوز هم می توانستند آن را یک دوره طولانی بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When the black topsoil was all washed away, farmers moved westward and started new plantations.
[ترجمه گوگل]وقتی خاک سطحی سیاه تمام شد، کشاورزان به سمت غرب حرکت کردند و مزارع جدیدی را شروع کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی که خاک سطحی سیاه همه شسته شدند، کشاورزان به سمت غرب حرکت کردند و کشتزارهای جدید را به راه انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Erosion, the wearing away of topsoil by wind and rain, also contributes to water pollution.
[ترجمه گوگل]فرسایش، فرسایش خاک سطحی توسط باد و باران نیز به آلودگی آب کمک می کند
[ترجمه ترگمان]فرسایش، فرسایش خاک سطحی توسط باد و باران، هم چنین به آلودگی آب کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاک سطحی (اسم)
topsoil

روخاک (اسم)
topsoil

تخصصی

[عمران و معماری] خاک رویی - خاک سطحی - خاک بالایی - روخاک
[زمین شناسی] خاک رویی، خاک سطحی، خاک بالایی، روخاک
[خاک شناسی] خاک سطحی
[زمین شناسی] خاک سطحی، روخاک

انگلیسی به انگلیسی

• upper layer of soil
topsoil is the layer of soil nearest the surface of the ground.

پیشنهاد کاربران

topsoil ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: روخاک
تعریف: لایۀ فوقانی خاک که تیره رنگ و دارای مادۀ آلی و ریزاندامگان است

بپرس