toughen

/ˈtəfn̩//ˈtʌfn̩/

معنی: سفت شدن، سفت کردن، مثل پی شدن
معانی دیگر: سفت کردن یا شدن، محکم کردن یا شدن، پر طاقت کردن یا شدن، خشن کردن یا شدن، ورزیده کردن یا شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: toughens, toughening, toughened
مشتقات: toughener (n.)
• : تعریف: to make, be, or become tough or tougher.
متضاد: soften, tenderize, weaken

جمله های نمونه

1. The government wants to toughen the existing drug laws/controls.
[ترجمه گوگل]دولت می خواهد قوانین/کنترل مواد مخدر موجود را تشدید کند
[ترجمه ترگمان]دولت می خواهد قوانین موجود در مواد مخدر موجود را تشدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The UN announced its intentions to toughen sanctions still further.
[ترجمه گوگل]سازمان ملل قصد خود را برای تشدید بیشتر تحریم ها اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل قصد خود برای تشدید تحریم ها را بیشتر اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His parents sent him away to school to toughen him up.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش او را به مدرسه فرستادند تا او را سرسخت کنند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش او را به مدرسه فرستادند تا محکم او را سفت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My father tried to teach me to toughen up.
[ترجمه گوگل]پدرم سعی کرد به من بیاموزد که سرسخت باشم
[ترجمه ترگمان]پدرم سعی کرد بهم یاد بده که قوی بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Talks are under way to toughen trade restrictions.
[ترجمه گوگل]مذاکرات برای تشدید محدودیت های تجاری در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]مذاکرات برای تشدید محدودیت های تجاری در جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Silver might be added to toughen the metal for making jewellery intended for hard wear.
[ترجمه گوگل]نقره ممکن است برای سفت کردن فلز برای ساخت جواهراتی که برای سایش سخت در نظر گرفته شده اند اضافه شود
[ترجمه ترگمان]نقره ممکن است برای سختگیرانه تر نمودن فلز برای ساخت جواهرات مورد نظر برای پوشیدن سخت، اضافه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Women's groups are demanding that Congress toughen the law against stalkers.
[ترجمه گوگل]گروه های زنان از کنگره خواستار تشدید قانون علیه استالکرها هستند
[ترجمه ترگمان]گروه های زنان خواستار سختگیرانه تر نمودن قانون علیه stalkers هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The schools claimed to toughen boys, and they did.
[ترجمه گوگل]مدارس ادعا می کردند که پسران را سرسخت می کنند و این کار را هم کردند
[ترجمه ترگمان]مدارس ادعا کردند که سرسخت هستند و آن ها این کار را انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, the Dulwich experience taught him to toughen up.
[ترجمه گوگل]با این حال، تجربه دالویچ به او آموخت که خود را سرسخت کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، تجربه Dulwich به او یاد داد که مساله را تشدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Attempts to toughen the system by introducing a compulsory voucher system have done little to deter people.
[ترجمه گوگل]تلاش‌ها برای سخت‌تر کردن سیستم با معرفی یک سیستم کوپن اجباری، کمک چندانی به بازدارندگی مردم نکرده است
[ترجمه ترگمان]تلاش ها برای سختگیرانه تر نمودن سیستم با معرفی یک سیستم ثبت اجباری برای ترساندن مردم کار کمی انجام داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was told to toughen up!
[ترجمه گوگل]به او گفته شد که سخت گیری کند!
[ترجمه ترگمان]اون بهم گفته شد که قوی بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He also proposes to toughen civil and criminal penalties for willful child labor violations.
[ترجمه گوگل]او همچنین پیشنهاد می کند که مجازات های مدنی و کیفری برای تخلفات عمدی کار کودکان تشدید شود
[ترجمه ترگمان]او همچنین پیشنهاد می کند که مجازات های مدنی و جنایی برای نقض قانون کار کودکان را تشدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The results show that polyetherimide toughen this resin system, but improve the dielectric performance.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که پلی اتریمید این سیستم رزین را سفت می کند، اما عملکرد دی الکتریک را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که polyetherimide این سیستم رزین را تشدید می کند، اما عملکرد دی الکتریک را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The city council is determined to toughen up the against crime.
[ترجمه گوگل]شورای شهر مصمم به تشدید مبارزه با جرم و جنایت است
[ترجمه ترگمان]شورای شهر مصمم است که جرم علیه جرائم را تشدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. EU ministers also agreed to toughen against Zimbabwe's president Robert Mugabe.
[ترجمه گوگل]وزرای اتحادیه اروپا همچنین موافقت کردند که علیه رابرت موگابه، رئیس جمهور زیمبابوه سختگیرانه عمل کنند
[ترجمه ترگمان]وزرای اتحادیه اروپا همچنین با سختگیرانه تر نمودن رئیس جمهور زیمباوه، رابرت موگابه، موافقت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سفت شدن (فعل)
set, be thickened, tighten, become stiff, harden, become rigid, toughen, become fast, become firm, become hard, become tough, become thick, become tight, congeal, coagulate

سفت کردن (فعل)
compact, concrete, fasten, ram, tighten, harden, toughen, congeal, solidify, stiffen, thicken, make fast, make firm, make hard, make rigid, make tense, make tight, render tenacious, render tough

مثل پی شدن (فعل)
toughen

تخصصی

[مهندسی گاز] سختی، چکش خواری
[زمین شناسی] سفتشدن، مثلپیشدن، سفتکردن

انگلیسی به انگلیسی

• strengthen, harden; make more difficult; become stronger, become harder
to toughen something means to make it stronger so that it will not break easily.
if an experience toughens you, it makes you stronger and more independent in character.

پیشنهاد کاربران

۱. سفت تر کردن. سخت تر کردن. خشن تر کردن ۲. سفت تر شدن. محکم تر شدن
مثال:
The government wants to toughen the existing drug laws.
دولت می خواهد قوانین موجود مواد مخدر را سخت تر {و محکم تر } کند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : toughen / tough
✅️ اسم ( noun ) : toughness / tough
✅️ صفت ( adjective ) : tough
✅️ قید ( adverb ) : toughly
toughen ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: چقرمه شدن
تعریف: فرایندی که به ایجاد خاصیت چقرمگی در یک مادۀ غذایی منجر می شود

بپرس