toughie

/ˈtʌfi//ˈtʌfi/

معنی: ادم خشن، مسئله بغرنج
معانی دیگر: toughy : ادم خشن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) one who is tough or aggressive.

(2) تعریف: something difficult to resolve or handle.

جمله های نمونه

1. That last question was a real toughie.
[ترجمه گوگل]این سوال آخر واقعاً سخت بود
[ترجمه ترگمان] سوال آخر، یه سوال خیلی سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is a toughie and one that I've struggled with over the years.
[ترجمه گوگل]این یک مشکل سخت است و من در طول سال ها با آن مبارزه کرده ام
[ترجمه ترگمان]این یکی خیلی سخته و من در طول سال ها با خودم مبارزه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That's a toughie, sir. If I had to name one thing, I'd have to say that stuff they call porridge we get for breakfast.
[ترجمه گوگل]خیلی سخته قربان اگر بخواهم یک چیز را نام ببرم، باید بگویم که چیزهایی که به آنها فرنی می گویند ما برای صبحانه می گیریم
[ترجمه ترگمان]این یکی خیلی سخته، قربان اگه من مجبور بودم یه چیزی رو اسم ببرم، باید بگم که اون چیزایی که برای صبحانه خوردن تهیه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A rough, violent person who engages in destructive actions: mug, roughneck, rowdy, ruffian, tough. Informal toughie. Slang hood, punk.
[ترجمه گوگل]یک فرد خشن و خشن که دست به اقدامات مخرب می زند: لیوان، یقه خشن، داد و بیداد، خشن، سرسخت سرسخت غیررسمی هود عامیانه، پانک
[ترجمه ترگمان]یک آدم خشن و خشن که در کاره ای مخرب خودش را درگیر می کند، یک لیوان بزرگ، roughneck، خشن، خشن و خشن آدم خشنی هستم کلاه آرگو، پانک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gong Li, mainland China's first superstar actress, is a toughie.
[ترجمه گوگل]گونگ لی، اولین هنرپیشه سوپراستار سرزمین اصلی چین، مردی سرسخت است
[ترجمه ترگمان]گونگ لی، اولین ستاره بزرگ چین، a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Brad Miller, for example, is a muscular, powerful player but at the same time, is far from being deemed a toughie by his peers.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، برد میلر بازیکنی عضلانی و قدرتمند است اما در عین حال از نظر همسالانش بسیار سرسخت نیست
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال برد میلر یک بازیکن عضلانی و قدرتمند است اما در عین حال به عنوان یک بازیکن مستقل از همسالان خود تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم خشن (اسم)
bargee, boor, toughie, toughy

مسئله بغرنج (اسم)
jeopardy, toughie, toughy

انگلیسی به انگلیسی

• person who is tough; something difficult; particularly difficult problem, difficult question

پیشنهاد کاربران

بپرس