towering

/ˈtaʊərɪŋ//ˈtaʊərɪŋ/

معنی: قوی
معانی دیگر: بلند، رفیع، سر به فلک کشیده، ستهم، شدید، سخت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: toweringly (adv.)
(1) تعریف: very tall; lofty.
مترادف: lofty
مشابه: colossal, enormous, high, huge, immense, imposing, mountainous, tall, titanic

- The house is shaded by towering trees on all sides.
[ترجمه گوگل] خانه از هر طرف با درختان سر به فلک کشیده سایه افکنده است
[ترجمه ترگمان] خانه در سایه درختان سربه فلک کشیده سایه انداخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The view of the towering mountains was breathtaking.
[ترجمه گوگل] منظره کوه های سر به فلک کشیده نفس گیر بود
[ترجمه ترگمان] منظره کوه های سربه فلک کشیده breathtaking بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: surpassing others; outstanding.
مترادف: exceptional, superlative
مشابه: extraordinary, outstanding, preeminent, sublime, superior, supreme, surpassing, transcendent

- Each student in the program must have a towering intellect.
[ترجمه گوگل] هر دانش آموز در این برنامه باید از هوش بالایی برخوردار باشد
[ترجمه ترگمان] هر دانش آموز در این برنامه باید دارای هوش بالایی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of a high degree of intensity.
مترادف: great, intense, mighty, tremendous
مشابه: fierce, powerful, severe, violent

- She was in a towering rage over the unfairness of their decision.
[ترجمه گوگل] او از ناعادلانه بودن تصمیم آنها در خشم شدیدی بود
[ترجمه ترگمان] او در برابر بی عدالتی تصمیم خود به شدت خشمگین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. towering mountains
کوه های سر به آسمان کشیده

2. a towering rage
خشم شدید

3. nayeb hossein's towering figure
هیکل بلند بالای نایب حسین

4. in the age of towering castles and chivalry
در دوران قلعه های رفیع و سلحشوری و عیاری

5. Towering genius disdains a beaten path. It seeks regions hitherto unexplored.
[ترجمه گوگل]نابغه بلند مرتبه از مسیر شکسته بیزاری می کند به دنبال مناطقی است که تاکنون کشف نشده است
[ترجمه ترگمان]بر روی یک کوره راه و در حال شکست خوردن سایه افکنده بود آن به دنبال مناطقی است که تا کنون کشف نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We looked up at the rocky peaks towering above us.
[ترجمه گوگل]به قله های صخره ای که بالای سرمان بلند شده بودند نگاه کردیم
[ترجمه ترگمان]به قله سنگی بالای سرمان نگاه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the distance loomed a towering mountain.
[ترجمه گوگل]در دوردست کوهی سر به فلک کشیده
[ترجمه ترگمان]در فاصله دور یک کوه سربه فلک کشیده دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her sudden towering rages were terrifying.
[ترجمه گوگل]خشم های ناگهانی او وحشتناک بود
[ترجمه ترگمان]بلند شدن ناگهانی او وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Beethoven was a towering musical genius.
[ترجمه گوگل]بتهوون یک نابغه برجسته موسیقی بود
[ترجمه ترگمان]بتهوون یک نابغه موسیقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The city is beset with towering mountains.
[ترجمه گوگل]این شهر با کوه های سر به فلک کشیده احاطه شده است
[ترجمه ترگمان]شهر با کوه های سربه فلک کشیده محاصره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Laurence Olivier's Othello was a towering performance.
[ترجمه گوگل]اتللو اثر لارنس اولیویه یک اجرای عالی بود
[ترجمه ترگمان]نقشه لارنس اولیویه شاهکار بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was in a towering rage.
[ترجمه گوگل]او در خشم شدیدی بود
[ترجمه ترگمان]او در اوج خشم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A black flotilla of clouds rose towering over the mountains and advanced on the house.
[ترجمه گوگل]شناور سیاهی از ابرها بر فراز کوه ها بلند شد و به سمت خانه پیش رفت
[ترجمه ترگمان]ناوگان سیاه ابره ای سیاهی بر فراز کوه ها اوج گرفت و به سوی خانه پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An impressive pagoda-style feature towering above the main entrance area allows natural light to flood into the main access area.
[ترجمه گوگل]یک ویژگی چشمگیر به سبک بتکده که در بالای محوطه ورودی اصلی قرار دارد، اجازه می دهد نور طبیعی به منطقه دسترسی اصلی سرازیر شود
[ترجمه ترگمان]یک ویژگی pagoda impressive - سبک که در بالای محوطه ورودی اصلی قرار دارد اجازه می دهد تا نور طبیعی به منطقه دسترسی اصلی سرازیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قوی (صفت)
mighty, hard, solid, valid, drastic, keen, strong, fierce, heavy, formidable, stark, bouncing, brawny, stalwart, boisterous, forcible, powerful, potent, intense, violent, buxom, vigorous, hefty, stocky, forceful, lusty, high-powered, high-pressure, irresistible, stoutish, towering, two-handed, walloping

انگلیسی به انگلیسی

• high, rising
a towering building, tree, or mountain is very tall and impressive; a literary word.
a towering person or achievement is far better than others of the same kind.
see also tower.

پیشنهاد کاربران

سر به فلک کشیده - بسیار مرتفع - رفیع و خیلی بلند
SYN;
sky - high
altitudinous
tall
high
e. g.
One outdoor activity I did in a new place was hiking in the Swiss Alps. The Alps are located in the central part of Europe, and I had never been there before. The hiking activity was organized by a local guide, who led a group of us through some of the most scenic trails in the region
...
[مشاهده متن کامل]

The place was breathtakingly beautiful, with ⭐towering peaks⭐, crystal - clear lakes, and lush green valleys. The trail we hiked was challenging but rewarding, with stunning views around every turn. The guide was knowledgeable and friendly, pointing out interesting features along the way, such as alpine flowers and wildlife

very great
خیلی بزرگ
a towering figure in the art world
Laurence Olivier's Othello was a towering performance
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/towering
سر به فلک کشیده
towering mountains
کوه های سر به فلک کشیده
سرآمد
بلند مرتبه
بلند

بپرس