track record

/ˈtrækrəˈkɔːrd//trækrɪˈkɔːd/

(عامیانه) سابقه، آمار اعمال یا موفقیت های پیشین، پیشینه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a record or history of actions or performance.
مشابه: record

- That company has a track record of increasing profits.
[ترجمه گوگل] این شرکت سابقه افزایش سود را دارد
[ترجمه ترگمان] این شرکت سابقه ای طولانی در افزایش سود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The job needs someone with a good track record in investment.
[ترجمه گوگل]این شغل به فردی با سابقه خوب در سرمایه گذاری نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این شغل به کسی نیاز دارد که سابقه خوبی در سرمایه گذاری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We're looking for someone with a proven track record in selling advertising.
[ترجمه گوگل]ما به دنبال فردی با سابقه ثابت در فروش تبلیغات هستیم
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال کسی هستیم که سابقه ای ثابت در فروش تبلیغات دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The school has an impressive/strong track record in getting its students through examinations.
[ترجمه گوگل]این مدرسه سابقه چشمگیر/قویی در جذب دانش آموزان خود از طریق امتحانات دارد
[ترجمه ترگمان]این مدرسه دارای سابقه قوی \/ قوی در کسب دانش آموزانش از طریق امتحانات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ideal candidate will have a proven track record in project management.
[ترجمه گوگل]کاندیدای ایده آل دارای سوابق اثبات شده ای در مدیریت پروژه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]نامزد ایده آل یک رکورد ردیابی شده در مدیریت پروژه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has a proven track record in marketing.
[ترجمه گوگل]او سابقه ای ثابت در بازاریابی دارد
[ترجمه ترگمان]او سابقه اثبات شده در بازاریابی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fund has a good track record of investing in the equity market.
[ترجمه گوگل]این صندوق سابقه خوبی در سرمایه گذاری در بازار سهام دارد
[ترجمه ترگمان]این صندوق سابقه خوبی از سرمایه گذاری در بازار سهام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Applicants should have a proven track record in telesales.
[ترجمه گوگل]متقاضیان باید سابقه ثابتی در فروش تلفنی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]متقاضیان باید یک رکورد ردیابی شده در telesales داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fund also has a long track record of global investing, having been established in 195
[ترجمه گوگل]این صندوق همچنین دارای سابقه طولانی سرمایه گذاری جهانی است که در سال 195 تاسیس شده است
[ترجمه ترگمان]این صندوق همچنین دارای سابقه طولانی سرمایه گذاری جهانی است که در سال ۱۹۵ میلادی تاسیس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Its increasingly widespread use and track record over many years emphasise its benefits compared with more traditional procedures.
[ترجمه گوگل]استفاده گسترده و پیشینه آن در طول سالیان متمادی بر مزایای آن در مقایسه با روش های سنتی تر تاکید دارد
[ترجمه ترگمان]استفاده گسترده و سابقه طولانی آن در طول سال ها بر فواید آن در مقایسه با رویه های سنتی بیشتر تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Its long track record and star-studded cast both lend it to statistical study and fire the hope of investors.
[ترجمه گوگل]سابقه طولانی و بازیگران پر ستاره آن، هم آن را به مطالعات آماری کمک می کند و هم امید سرمایه گذاران را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]سابقه طولانی آن و ستارگان ستاره آن، هر دو آن را به مطالعه آماری و به آتش زدن امید سرمایه گذاران قرض می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Money flows have a successful track record in predicting the direction of the stock market.
[ترجمه گوگل]جریان های پولی سابقه موفقی در پیش بینی جهت بازار سهام دارند
[ترجمه ترگمان]جریان های پول دارای سابقه موفقیت در پیش بینی جهت بازار سهام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By 1980 he had a well-established track record as a campaigner.
[ترجمه گوگل]تا سال 1980 او سابقه خوبی به عنوان یک مبارز داشت
[ترجمه ترگمان]او تا سال ۱۹۸۰ به عنوان یک مبارز به خوبی سابقه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We must also demonstrate a good track record.
[ترجمه گوگل]ما همچنین باید سابقه خوبی از خود نشان دهیم
[ترجمه ترگمان]همچنین باید سابقه خوبی را نشان دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You had to have a track record.
[ترجمه گوگل]باید سابقه داشت
[ترجمه ترگمان] تو باید یه سابقه کاری داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• record of previous behavior and accomplishments
the track record of a person or company consists of their past achievements or failures.

پیشنهاد کاربران

دستاورد
Work experience
1 - the best recorded performance in a particular athletics event at a particular track
2 - the past achievements or performance of a person, organization, or product
1 - بهترین حدنصاب، بهترین عملکرد ثبت شده
2 - کارنامه ی کاری، سابقه ی دستاوردها و عملکرد
ثبت عملکرد - شاخص عملکرد
سابقه کار پیشینه

بپرس