trade in

/ˈtreɪdɪn//treɪdɪn/

معنی: مبادله
معانی دیگر: (به ویژه اتومبیل) مبادله کردن، (برای خرید اتومبیل جدید) اتومبیل خود و مقداری پول دادن، آورده، تاخت کالای نو و کهنه (در برابر پرداخت پول)، معاوضه، پایاپای کاری، مبادله کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to give an old thing, usually a car, in exchange for a new thing.

- Jack will trade in his old truck when he buys a new one.
[ترجمه گوگل] جک با خرید یک کامیون جدید با کامیون قدیمی خود معامله خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] وقتی که یه جدیدش رو می خره \"جک\" با ماشین قدیمیش معامله می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
حالات: trade-ins
(1) تعریف: a used thing accepted as partial payment for a new one, esp. an automobile.

(2) تعریف: a transaction involving such a trade.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to the valuation of goods that are to be traded in.

- Some automobiles have a high trade-in value regardless of their age.
[ترجمه گوگل] برخی از خودروها صرف نظر از سنشان ارزش خرید و فروش بالایی دارند
[ترجمه ترگمان] برخی از ماشین ها بدون توجه به سن خود دارای ارزش تجارت بالایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or pertaining to a transaction involving a trade-in.

جمله های نمونه

1. They trade in furs and skins.
[ترجمه گوگل]آنها خز و پوست تجارت می کنند
[ترجمه ترگمان]با خز و پوست مبادله می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Isabella's father carried on a trade in silks.
[ترجمه گوگل]پدر ایزابلا به تجارت ابریشم مشغول بود
[ترجمه ترگمان]پدر ایزابلا در لباس ابریشمی تجارت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is a longstanding prostitution trade in the port.
[ترجمه گوگل]در بندر تجارت فحشا از دیرباز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک تجارت فحشا طولانی در بندر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The investigation uncovered evidence of a large-scale illegal trade in wild birds.
[ترجمه گوگل]تحقیقات شواهدی مبنی بر تجارت غیرقانونی در مقیاس بزرگ پرندگان وحشی را کشف کرد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات حاکی از کشف یک تجارت غیرقانونی در مقیاس بزرگ در پرندگان وحشی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The country's trade in manufactured goods has expanded in the last ten years.
[ترجمه گوگل]تجارت این کشور در زمینه کالاهای تولیدی در ده سال گذشته گسترش یافته است
[ترجمه ترگمان]تجارت این کشور در کالاهای تولیدی در ده سال گذشته گسترش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The stallholders were doing a roaring trade in burgers.
[ترجمه گوگل]غرفه داران مشغول تجارت خروشان برگر بودند
[ترجمه ترگمان]The در همبرگر تجارت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My father carries on a trade in silk.
[ترجمه گوگل]پدرم تجارت ابریشم می کند
[ترجمه ترگمان]پدرم با یک معامله ابریشم تجارت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Continued trade in these products is a threat to the survival of the species.
[ترجمه گوگل]ادامه تجارت در این محصولات تهدیدی برای بقای گونه است
[ترجمه ترگمان]ادامه تجارت در این محصولات تهدیدی برای بقا گونه ها می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They do a lively trade in souvenirs and gifts.
[ترجمه گوگل]آنها تجارت پر جنب و جوش در سوغاتی و هدایا انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها تجارت پر جنب و جوشی در سوغاتی و هدیه انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Drug dealers openly plied their trade in front of children.
[ترجمه گوگل]فروشندگان مواد مخدر آشکارا تجارت خود را در مقابل چشمان کودکان انجام می دادند
[ترجمه ترگمان]فروشندگان مواد مخدر آشکارا تجارت خود را در مقابل کودکان به کار بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They used a front organization to hide their trade in forbidden goods.
[ترجمه گوگل]آنها از یک سازمان جبهه برای پنهان کردن تجارت خود در کالاهای حرام استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک سازمان جلو برای مخفی کردن تجارت خود در کالاهای ممنوعه استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Environmentalists called for an end to the trade in tropical hardwoods.
[ترجمه گوگل]فعالان محیط زیست خواستار پایان دادن به تجارت چوب های سخت استوایی شدند
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست خواستار پایان دادن به تجارت در مناطق گرمسیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new shop has been doing a brisk trade in cut - price clothes.
[ترجمه گوگل]مغازه جدید خرید و فروش سریع لباس های ارزان قیمت انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]این مغازه جدید در حال انجام یک تجارت چابک در لباس های کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The scheme allows customers to trade in their own computer against the cost of a new one.
[ترجمه گوگل]این طرح به مشتریان این امکان را می دهد که در رایانه خود در برابر هزینه رایانه جدید معامله کنند
[ترجمه ترگمان]این طرح به مشتریان اجازه می دهد تا در کامپیوتر خودشان در برابر هزینه یک محصول جدید تجارت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Steps were taken to ban the trade in ivory.
[ترجمه گوگل]اقداماتی برای ممنوعیت تجارت عاج انجام شد
[ترجمه ترگمان]گام هایی برداشته شدند تا تجارت عاج را ممنوع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبادله (اسم)
exchange, change, truck, interchange, swapping, trade in, truckage

انگلیسی به انگلیسی

• trade deal, exchange of something old for something new
a trade-in is a business deal in which someone buys something like a new car or washing machine at a reduced price by giving their old car or washing machine as well as money in payment.

پیشنهاد کاربران

بپرس