transliterate

/trænzˈlɪtəreɪt//trænzˈlɪtəreɪt/

(نگارش واژه های یک زبان با الفبای زبان دیگر مثلا نگارش ((عروسی)) و ((تبریز)) به این صورت: aroosi و tabriz) ترا نویسی کردن، ترا نگاشتن، حرف بحرف نوشتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: transliterates, transliterating, transliterated
مشتقات: transliteration (n.)
• : تعریف: to write (letters or words) in the corresponding characters or symbols of another alphabet.

جمله های نمونه

1. The teacher transliterated the English words with the international phonetic symbols.
[ترجمه گوگل]معلم کلمات انگلیسی را با نمادهای آوایی بین المللی ترجمه کرد
[ترجمه ترگمان]معلم زبان انگلیسی را با نمادهای phonetic بین المللی به رسمیت می شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Transliterator: This class provides a transliterate() function that can convert the string of characters from one language script to another.
[ترجمه گوگل]Transliterator: این کلاس یک تابع ()transliterate را ارائه می دهد که می تواند رشته کاراکترها را از یک اسکریپت زبانی به زبان دیگر تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]Transliterator: این کلاس یک تابع transliterate ()فراهم می کند که می تواند رشته کاراکترها را از یک اسکریپت به زبان به دیگری تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. V only used to transliterate loan word, minority language and localism.
[ترجمه گوگل]V فقط برای آوانویسی کلمه قرضی، زبان اقلیت و بومی گرایی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]وی تن ها از کلمه قرضی، زبان اقلیت و localism استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Transliterate a method to appear among them earlier, duration is longer also at the same time.
[ترجمه گوگل]روشی را نویسه‌گردانی کنید تا زودتر در بین آنها ظاهر شود، مدت زمان نیز در همان زمان طولانی‌تر است
[ترجمه ترگمان]استفاده از روشی برای ظاهر شدن در میان آن ها، مدت زمانی طولانی تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To transliterate into the characters of the Latin alphabet; Romanize.
[ترجمه گوگل]برای ترجمه به حروف الفبای لاتین؛ رومی کردن
[ترجمه ترگمان]برای transliterate به حروف الفبای لاتین؛ Romanize
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some people think that sometimes you shouldn't transliterate foreigners' names into Chinese, not PC?
[ترجمه گوگل]بعضی ها فکر می کنند گاهی اوقات نباید نام خارجی ها را به چینی ترجمه کرد نه کامپیوتر؟
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم فکر می کنند که بعضی اوقات نباید اسم های خارجی را به زبان چینی فاش کنید، نه کامپیوتر شخصی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To transliterate from a published work into Braille for publication.
[ترجمه گوگل]برای ترجمه از یک اثر منتشر شده به خط بریل برای انتشار
[ترجمه ترگمان]برای چاپ از یک اثر منتشر شده به خط بریل برای انتشار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The transliterate function is stateless and thus does not retain information from previous calls.
[ترجمه گوگل]تابع transliterate بدون حالت است و بنابراین اطلاعات تماس های قبلی را حفظ نمی کند
[ترجمه ترگمان]تابع transliterate بدون حالت است و بنابراین اطلاعات را از تماس های قبلی حفظ نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For the examples in this article, you can use any Smart Common Input Method platform (SCIM) software to transliterate the English characters to Hindi.
[ترجمه گوگل]برای مثال‌های این مقاله، می‌توانید از هر نرم‌افزار Smart Common Input Method (SCIM) برای ترجمه حروف انگلیسی به هندی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]برای مثال در این مقاله، می توانید از هر نرم افزار Smart روش معمول ورودی (SCIM)برای transliterate حروف انگلیسی به زبان هندی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You composition is very good except some words were transliterate wrong!
[ترجمه گوگل]ترکیب شما خیلی خوبه به جز اینکه بعضی کلمات اشتباه نویسه دار بودن!
[ترجمه ترگمان]ترکیب بندی شما خیلی خوب است، به جز چند کلمه غلط است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's also this word that Layton translates as the "entirety" they'll just transliterate the Greek that it's from,pleroma.
[ترجمه گوگل]همچنین این کلمه وجود دارد که Layton آن را به عنوان "کل" ترجمه می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین این کلمه ای است که لیتون به عنوان \"تمامیت\" ترجمه می کند، آن ها فقط به یونانی می گویند که از، است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] ترجمه تبدیل نویسه های یک الفبا به الفبای دیگر .

انگلیسی به انگلیسی

• write or spell in the alphabet of another language

پیشنهاد کاربران

ترجمه کردن
در مورد زبان انگلیسی همان فینگیلیش نوشتن می شه

بپرس