transportable

/trænˈspɔːrtəbl̩//trænsˈpɔːtəbl̩/

معنی: قابل حمل و نقل، ترابرپذیر
معانی دیگر: قابل حمل ونقل، ترابرپذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of transport.

جمله های نمونه

1. While being inexpensive and readily transportable, they do have the disadvantage of flexibility which can cause problems during installation.
[ترجمه گوگل]در حالی که ارزان هستند و به راحتی قابل حمل و نقل هستند، دارای معایب انعطاف پذیری هستند که می تواند باعث ایجاد مشکلاتی در هنگام نصب شود
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که ارزان و به آسانی مورد استفاده قرار می گیرند، نقطه ضعف انعطاف پذیری را دارند که می تواند باعث بروز مشکلاتی در هنگام نصب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dynamic characteristics are very important for transportable power sources with direct methanol fuel cells.
[ترجمه گوگل]ویژگی های دینامیکی برای منابع انرژی قابل حمل با پیل های سوختی متانول مستقیم بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های دینامیکی برای transportable منبع انرژی با سلول های سوختی مستقیم متانول بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Where the property donated is not preservable or transportable or exceeds the actual need, the donee may sell it, and all the income therefrom shall be used for purposes as designed by donation.
[ترجمه گوگل]در صورتی که اموال اهدایی قابل حفظ یا حمل و نقل نباشد یا بیش از نیاز واقعی باشد، اهداکننده می‌تواند آن را بفروشد و تمام درآمد حاصل از آن باید برای اهدافی که توسط اهدا طراحی شده است استفاده شود
[ترجمه ترگمان]جایی که دارایی اهدا شده preservable یا transportable است و یا از نیاز واقعی تجاوز نمی کند، donee ممکن است آن را به فروش برساند و تمام درآمد حاصل از آن برای اهداف به عنوان کمک مالی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This equipment has the miniaturization and the transportable characteristic, can use in the field work.
[ترجمه گوگل]این تجهیزات دارای ویژگی کوچک سازی و حمل و نقل است که می تواند در کار میدانی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این تجهیزات the و مشخصه transportable را دارد که می تواند در کار می دانی بکار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Increasing trade in high value but easily transportable items such as mobile phones and hand-held computer devices has led to an escalation of this type of fraud in recent years.
[ترجمه گوگل]افزایش تجارت اقلام با ارزش بالا اما به راحتی قابل حمل مانند تلفن همراه و دستگاه های رایانه ای دستی منجر به تشدید این نوع کلاهبرداری در سال های اخیر شده است
[ترجمه ترگمان]افزایش تجارت با ارزش بالا اما به راحتی آیتم هایی مانند تلفن های همراه و دستگاه های کامپیوتری که در دست نگه داشته می شوند منجر به افزایش این نوع تقلب در سال های اخیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Moreoer, the equipment is and easily transportable making it particularly useful in emergency situations, they add.
[ترجمه گوگل]آنها می افزایند که علاوه بر این، این تجهیزات به راحتی قابل حمل و نقل هستند و به ویژه در مواقع اضطراری مفید هستند
[ترجمه ترگمان]به گفته آن ها، این تجهیزات به راحتی می توانند در شرایط اضطراری به ویژه مفید واقع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bio-mass energy is the only storable and transportable renewable energy, and for the time being, is the most hopeful substituting energy to realize the utilization at a large scale.
[ترجمه گوگل]انرژی زیست توده تنها انرژی تجدیدپذیر قابل ذخیره و قابل حمل است و در حال حاضر امیدوارترین انرژی جایگزین برای تحقق استفاده در مقیاس بزرگ است
[ترجمه ترگمان]انرژی زیستی انبوه تنها انرژی تجدید پذیر و قابل تجدید پذیر است و برای آن زمان، the جایگزین انرژی برای تحقق کاربرد در مقیاس بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dynamic safety monitored control system for transportable hazards can be achieved by analyzing of the subsystem of terminal carried by vehicle and dynamic monitored control platforms.
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل پویا نظارت شده ایمنی برای خطرات قابل حمل را می توان با تجزیه و تحلیل زیرسیستم پایانه حمل شده توسط وسیله نقلیه و سکوهای کنترل نظارت شده پویا به دست آورد
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل ایمنی کنترل شده برای خطرات transportable را می توان با تجزیه و تحلیل سیستم پایانه حمل توسط وسیله نقلیه و سکوهای کنترل نظارت شده دینامیک به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The equipment shall be small, cheap, simple and transportable.
[ترجمه گوگل]تجهیزات باید کوچک، ارزان، ساده و قابل حمل باشند
[ترجمه ترگمان]تجهیزات باید کوچک، ارزان، ساده و ساده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The transportable house collapsed. We trembled with terror.
[ترجمه گوگل]خانه قابل حمل فرو ریخت از وحشت میلرزیدیم
[ترجمه ترگمان]خانه transportable فرو ریخت از وحشت می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are ultra - light and easily transportable, even in a van.
[ترجمه گوگل]آنها فوق العاده سبک هستند و به راحتی قابل حمل هستند، حتی در یک ون
[ترجمه ترگمان]آن ها بسیار سبک هستند و به راحتی قابل انتقال هستند، حتی در یک ون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Among the unit's tasks was the development of improved transportable bridges for the increasingly mechanized army.
[ترجمه گوگل]از جمله وظایف این واحد، توسعه پل های قابل حمل بهبود یافته برای ارتش مکانیزه شده بود
[ترجمه ترگمان]در میان وظایف این واحد، توسعه پله ای transportable برای ارتش به طور فزاینده مکانیزه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Matter in large masses must always be fixed and dear; form is cheap and transportable.
[ترجمه گوگل]ماده در توده های بزرگ باید همیشه ثابت و عزیز باشد فرم ارزان و قابل حمل است
[ترجمه ترگمان]ماده در توده های بزرگ باید همیشه ثابت و گرامی باشد؛ فرم ارزان و transportable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Shells became widely popular because they are light, effortlessly transportable, and can be easily counted.
[ترجمه گوگل]پوسته ها به دلیل سبک بودن، حمل و نقل آسان و به راحتی قابل شمارش بسیار محبوب شدند
[ترجمه ترگمان]پوسته ها به صورت گسترده محبوب می شوند چون نور هستند و به راحتی قابل شمارش هستند و می توانند به آسانی شمارش شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل حمل و نقل (صفت)
portable, transportable

ترابرپذیر (صفت)
portable, transportable

انگلیسی به انگلیسی

• able to be transported, transferable, conveyable; able to be used on different machines (computers)

پیشنهاد کاربران

transportable ( adj ) ( tr�nsˈpɔrt̮əbl ) =that can be carried or moved from one place to another, especially by a vehicle, e. g. the first transportable phones. transportability ( n )
transportable
1. The main criteria for its design were that it be modular, easily transportable, and able to be erected within a day.
معیارهای اصلی طراحی آن این بود که ساختاریافته باشد ، به راحتی قابل حمل باشد و در عرض یک روز قابل نصب باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

2. We have merchantable skills and marketable careers that are highly transportable.
ما مهارت های تجاری و شغلی قابل فروش داریم که بسیار قابل انتقال هستند.
3. It doesn't work against chemical and biological weapons which are easily transportable.
این در برابر سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی که به راحتی قابل حمل هستند کار نمی کند.
4. The system is strategically transportable and tactically mobile.
این سیستم از نظر استراتژیک قابل حمل و از نظر تاکتیکی متحرک است.
( adj ) Transportable= قابل حمل، قابل انتقال
معانی دیگر>>>> قابل تبعید

بپرس