transshipment

/trænˈʃɪpmənt//trænˈʃɪpmənt/

انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری، انتقال بکشتی دیگر، انتقال بنقلیه دیگر

جمله های نمونه

1. Unless the customer require transshipment, we usually make a direct shipment.
[ترجمه گوگل]مگر اینکه مشتری نیاز به حمل و نقل داشته باشد، ما معمولاً یک حمل و نقل مستقیم انجام می دهیم
[ترجمه ترگمان]اگر مشتری به transshipment نیاز داشته باشد، ما معمولا یک محموله مستقیم تولید می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Transshipment and partial shipment allowed without the prior written consent of the Distributor.
[ترجمه گوگل]حمل و نقل و حمل جزئی بدون رضایت کتبی قبلی توزیع کننده مجاز است
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل جزئی مجاز بدون رضایت کتبی قبلی توزیع کننده مجاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shipment from Chinese main port transshipment to Osaka Japan.
[ترجمه گوگل]محموله از حمل و نقل بندر اصلی چین به اوزاکا ژاپن
[ترجمه ترگمان]Shipment از بندر اصلی چینی transshipment تا اوساکا ژاپن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Through transport includes multimodal and transshipment transports.
[ترجمه گوگل]از طریق حمل و نقل شامل حمل و نقل چند وجهی و حمل و نقل است
[ترجمه ترگمان]از طریق حمل و نقل، transports multimodal و transshipment را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Transshipment is allowed provided"Through Bill of Lading" are presented.
[ترجمه گوگل]حمل و نقل مجاز است به شرط ارائه "از طریق بارنامه"
[ترجمه ترگمان]مجاز است که \"از طریق بیل of\" ارایه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Please note that partial shipments and transshipment are ( not ) permitted.
[ترجمه گوگل]لطفا توجه داشته باشید که حمل و نقل جزئی و حمل و نقل مجاز (نمی باشد)
[ترجمه ترگمان]لطفا توجه داشته باشید که محموله های جزئی و transshipment مجاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Founded in 84 it is an oil-refining and transshipment center. Population, 30,000.
[ترجمه گوگل]این مرکز در سال 84 تأسیس شد و یک مرکز پالایش نفت و حمل و نقل است جمعیت، 30000
[ترجمه ترگمان]این مرکز در ۸۴ مرکز پالایش نفت و گاز قرار دارد جمعیت، سی هزار نفر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It also analyzes carriers'liability under transshipment transport based on the ROC Maritime Law.
[ترجمه گوگل]همچنین مسئولیت متصدیان حمل‌ونقل تحت حمل و نقل انتقال را بر اساس قانون دریایی ROC تجزیه و تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]همچنین مسئولیت حمل و نقل کالا براساس قانون دریانوردی جمهوری چین را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In a cross-docking system with stochastic demand, lateral transshipment can be used to redistribute stock between locations based on a certain criterion and to reduce possibility of stock out.
[ترجمه گوگل]در یک سیستم داکینگ متقابل با تقاضای تصادفی، انتقال جانبی می‌تواند برای توزیع مجدد موجودی بین مکان‌ها بر اساس یک معیار خاص و کاهش احتمال خروج موجودی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]در یک سیستم اتصال متقاطع با تقاضای اتفاقی، transshipment جانبی می تواند برای توزیع مجدد سهام بین مکان ها براساس معیار خاص و کاهش احتمال خروج سهام مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your request that transshipment is make at hong kong is acceptable.
[ترجمه گوگل]درخواست شما مبنی بر انجام حمل و نقل در هنگ کنگ قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]درخواست شما که transshipment در هنگ کنگ انجام می دهد قابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If transshipment is allowed, the port of transshipment is marked.
[ترجمه گوگل]در صورت مجاز بودن حمل و نقل، بندر حمل علامت گذاری می شود
[ترجمه ترگمان]اگر transshipment مجاز باشد، دهانه of مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Shipment from Chinese main port for transshipment to Osaka, Japan.
[ترجمه گوگل]محموله از بندر اصلی چین برای حمل و نقل به اوزاکا، ژاپن
[ترجمه ترگمان]Shipment از بندر اصلی چین برای transshipment تا اوساکا، ژاپن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In case of transshipment, we have to pay extra transportation charges.
[ترجمه گوگل]در صورت حمل و نقل، ما باید هزینه حمل و نقل اضافی بپردازیم
[ترجمه ترگمان]در مورد transshipment، ما باید هزینه های حمل و نقل اضافی را بپردازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. According to the shipping documents, transshipment and partial shipment are permitted.
[ترجمه گوگل]طبق اسناد حمل و نقل، حمل و نقل و حمل جزئی مجاز است
[ترجمه ترگمان]طبق اسناد حمل و نقل، transshipment و حمل و نقل جزئی مجاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A model about the transshipment problem with time coefficient is built.
[ترجمه گوگل]مدلی در مورد مسئله حمل و نقل با ضریب زمان ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]مدلی در مورد مساله transshipment با ضریب زمان ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
[ریاضیات] تبادل، ترابری

انگلیسی به انگلیسی

• movement of cargo from one vehicle or means of transportation to another for further shipment

پیشنهاد کاربران

transshipment ( مشترک حمل‏ونقل )
واژه مصوب: تراباری
تعریف: انتقال کالا از یک وسیلۀ نقلیه به وسیلۀ دیگر
کانتینرهای مهمان که مقصدشون جایی دیگر در بنادر و یا کشورهای دیگه هستند.
حمل ونقل مرکب
ترابری

بپرس