travel agency

/ˈtrævl̩ˈeɪdʒənsi//ˈtrævl̩ˈeɪdʒənsi/

معنی: اژانس مسافری، اژانس مسافرتی
معانی دیگر: آژانس مسافرتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: travel agent (n.)
• : تعریف: a business that arranges flight bookings, itineraries, hotel reservations, and the like for travelers.

جمله های نمونه

1. I'm a bit chary of using a travel agency that doesn't have official registration.
[ترجمه گوگل]من از استفاده از آژانس مسافرتی که ثبت رسمی ندارد کمی دلسرد هستم
[ترجمه ترگمان]من از استفاده از یک آژانس مسافرتی استفاده کرده ام که ثبت رسمی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can book at your local travel agency.
[ترجمه Ma] شما میتوانید در آژانس محلی خود جا رزرو کنید
|
[ترجمه گوگل]می توانید در آژانس مسافرتی محلی خود رزرو کنید
[ترجمه ترگمان]می توانید در آژانس مسافرتی محلی خود کتاب بخوانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Travel agency jacked the whole thing up for the tourists.
[ترجمه گوگل]آژانس مسافرتی همه چیز را برای گردشگران آماده کرده است
[ترجمه ترگمان]آژانس مسافرتی کل پول را برای توریست ها تحویل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The travel agency completely cocked up the arrangements.
[ترجمه گوگل]آژانس مسافرتی به طور کامل ترتیبات را انجام داد
[ترجمه ترگمان]آژانس مسافرتی کاملا تدارکات را آماده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The start-up costs of a travel agency have been relatively small.
[ترجمه گوگل]هزینه های راه اندازی آژانس مسافرتی نسبتاً اندک بوده است
[ترجمه ترگمان]هزینه های راه اندازی یک آژانس مسافرتی نسبتا کوچک بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Go to a travel agency you trust, and inquire if it does business with consolidators.
[ترجمه گوگل]به آژانس مسافرتی مورد اعتماد خود مراجعه کنید و بپرسید که آیا با شرکت های تجمیع کننده تجارت دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]برو به یک آژانس مسافرتی برو و بپرس ببین با consolidators کار می کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some travel agency offices normally closed on Saturdays will stay open if there is a strike.
[ترجمه گوگل]برخی از دفاتر آژانس های مسافرتی که معمولاً در روزهای شنبه تعطیل هستند، در صورت اعتصاب باز خواهند ماند
[ترجمه ترگمان]بعضی از دفاتر آژانس های مسافرتی که معمولا روزه ای شنبه بسته می شوند در صورتی که اعتصاب وجود داشته باشد باز خواهند ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Head whirling, she went into a travel agency and enquired the air fare to Toronto.
[ترجمه گوگل]سرش را چرخاند و به آژانس مسافرتی رفت و کرایه هواپیمای تورنتو را جویا شد
[ترجمه ترگمان]سرش را به دوار انداخته بود، به یک آژانس مسافرتی رفت و برای enquired به Toronto رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The court had heard Mrs Fitchew's travel agency business had failed and her home was about to be repossessed.
[ترجمه گوگل]دادگاه شنیده بود که تجارت آژانس مسافرتی خانم فیچو شکست خورده و خانه او در شرف تصرف مجدد بود
[ترجمه ترگمان]دادگاه شنیده بود که اداره مسافرتی خانم Fitchew شکست خورده است و خانه او قرار است پس گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nicholas Winton identified the state travel agency as the source of the trouble.
[ترجمه گوگل]نیکلاس وینتون آژانس مسافرتی دولتی را به عنوان منبع مشکل معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]Nicholas Winton آژانس مسافرتی دولتی را به عنوان منبع مشکل شناسایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The travel agency industry has changed drastically since Thomas Cook's own day.
[ترجمه گوگل]صنعت آژانس مسافرتی از زمان خود توماس کوک به شدت تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]صنعت آژانس های مسافرتی از زمان خود توماس کوک بطور چشمگیری تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The only retail travel agency in Britain specialising in passenger journeys on board cargo ships.
[ترجمه گوگل]تنها آژانس مسافرتی خرده فروشی در بریتانیا متخصص در سفرهای مسافری در کشتی های باری
[ترجمه ترگمان]تنها آژانس مسافرتی خرده فروشی در بریتانیا که در سفره ای مسافران سوار بر کشتی های باری کشتی تخصص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm still waiting for confirmation from the travel agency about my tickets.
[ترجمه گوگل]من هنوز منتظر تایید آژانس مسافرتی در مورد بلیط هستم
[ترجمه ترگمان]هنوز منتظر تایید آژانس مسافرتی در مورد بلیت های من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As the head of tour industry, the travel agency is designer and organizer of tour product, the vendition channel for provider, as well as the bridge between destination and customers.
[ترجمه گوگل]آژانس مسافرتی به عنوان رئیس صنعت تور، طراح و برگزار کننده محصول تور، کانال خرید و فروش برای ارائه دهنده و همچنین پل ارتباطی بین مقصد و مشتریان است
[ترجمه ترگمان]به عنوان رئیس صنعت تور، آژانس مسافرتی طراح و سازمان دهنده محصولات تور، کانال vendition برای عرضه کننده، و نیز پلی بین مقصد و مشتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اژانس مسافری (اسم)
travel agency

اژانس مسافرتی (اسم)
travel agency, travel agent

تخصصی

[عمران و معماری] آژانس مسافرتی

انگلیسی به انگلیسی

• place which sells flights and packages for traveling
a travel agency is a business which makes arrangements for people's holidays and journeys.

پیشنهاد کاربران

travel agency ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: دفتر خدمات مسافرتی
تعریف: دفتری که فراهم کردن بلیت و محل اقامت و گاه خدماتی مانند اخذ روادید و بیمۀ مسافرتی را برعهده دارد|||متـ . سفرگذاری، باجۀ خدمات مسافرتی
دفتر هواپیمایی

بپرس