treasurer

/ˈtreʒərər//ˈtreʒərə/

معنی: خزانه دار، صندوقدار، خازن، خزان دار، گنجور
معانی دیگر: کهند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the officer of a club, business, government agency, or other organization who is responsible for the safekeeping and disbursement of funds.
مشابه: bursar

جمله های نمونه

1. a warrant on the city treasurer
حواله به خزانه دار شهر

2. the company managers nominated me as the new treasurer
مدیران شرکت،مرا به عنوان خزانه دار برگزیدند.

3. The treasurer embezzled 2000 of the club's money.
[ترجمه گوگل]خزانه دار 2000 پول باشگاه را اختلاس کرد
[ترجمه ترگمان]خزانه دار سال ۲۰۰۰ پول باشگاه را اختلاس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He agreed to act as treasurer.
[ترجمه گوگل]او پذیرفت که به عنوان خزانه دار عمل کند
[ترجمه ترگمان]موافقت کرد مثل خزانه دار عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The treasurer decamped with part of the company's payroll.
[ترجمه گوگل]خزانه دار با بخشی از حقوق و دستمزد شرکت از اردو خارج شد
[ترجمه ترگمان]خزانه دار با قسمتی از حقوق شرکت رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The post of treasurer is a purely honorary position.
[ترجمه گوگل]پست خزانه دار یک مقام کاملا افتخاری است
[ترجمه ترگمان] پست خزانه دار یه موقعیت کاملا افتخاری - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After the trial he was reappointed treasurer.
[ترجمه گوگل]پس از محاکمه او دوباره به عنوان خزانه دار منصوب شد
[ترجمه ترگمان]بعد از محاکمه، او خزانه دار کل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We want to put you up for club treasurer.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم شما را به عنوان خزانه دار باشگاه قرار دهیم
[ترجمه ترگمان] ما می خوایم تو رو به کلوپ club برسونیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Next, the chairman asked the treasurer, Ms. Jones, to take the floor.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد، رئیس از خزانه دار، خانم جونز، خواست که صحبت کند
[ترجمه ترگمان]بعد رئیس از خزانه دار پرسید: خانم جونز، لطفا زمین را بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Who can we have as treasurer?
[ترجمه گوگل]چه کسی را می توانیم به عنوان خزانه دار داشته باشیم؟
[ترجمه ترگمان]کی می تونه به عنوان خزانه دار داشته باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's President, Treasurer and Secretary in one.
[ترجمه گوگل]او رئیس جمهور، خزانه دار و منشی است
[ترجمه ترگمان]او رئیس جمهور، خزانه دار و دبیر کل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All nominees for Treasurer will be considered.
[ترجمه گوگل]همه نامزدها برای خزانه داری در نظر گرفته خواهند شد
[ترجمه ترگمان]تمام نامزدهای خزانه دار به عنوان خزانه دار در نظر گرفته خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was voted in as treasurer.
[ترجمه گوگل]او به عنوان خزانه دار انتخاب شد
[ترجمه ترگمان] به عنوان خزانه دار رای داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The treasurer has been taking a more optimistic view of economic recovery in his recent public pronouncements.
[ترجمه گوگل]خزانه دار در اظهارات عمومی اخیر خود دیدگاه خوش بینانه تری نسبت به بهبود اقتصادی داشته است
[ترجمه ترگمان]خزانه دار در سخنرانی اخیر خود نظر خوش بینانه تری نسبت به بهبود اقتصادی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The treasurer had run off with the club's funds.
[ترجمه گوگل]خزانه دار با سرمایه باشگاه فرار کرده بود
[ترجمه ترگمان]خزانه دار با پول های باشگاه فرار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خزانه دار (اسم)
bursar, treasurer, quaestor

صندوقدار (اسم)
bursar, treasurer, cashier, purser

خازن (اسم)
capacitor, treasurer

خزان دار (اسم)
treasurer

گنجور (اسم)
treasurer

تخصصی

[حسابداری] خزانه دار

انگلیسی به انگلیسی

• one in charge of the funds of an organization, one in charge of a treasury
the treasurer of an organization is the person in charge of its finances and accounts.

پیشنهاد کاربران

treasurer ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: گنجور
تعریف: شخصی که وظیفه و سمت رسمی او نگهداری از گنجینه یا خزانه است |||متـ . خزانه دار
خزانه دار، صندوقدار
مسول امور مالی

بپرس