trial balloon

/ˈtraɪəlbəˈluːn//ˈtraɪəlbəˈluːn/

رجوع شود به: pilot baloon، سخن سنجشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any tentative action, statement, policy, or program that is released to test public opinion before a final version is put into effect.

(2) تعریف: a weather balloon.

جمله های نمونه

1. They floated the trial balloon of actually cutting Social Security.
[ترجمه گوگل]آنها بالون آزمایشی در واقع قطع تامین اجتماعی را شناور کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بالن آزمایشی را در حالی که واقعا امنیت اجتماعی را قطع کرده بودند، شناور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Senator Lott is floating trial balloons to test public opinion on the bill.
[ترجمه گوگل]سناتور لات بالن های آزمایشی را شناور می کند تا افکار عمومی را در مورد این لایحه آزمایش کند
[ترجمه ترگمان]\"سناتور لات\" بادکنک های آزمایشی معلق دارد تا نظر مردم را در مورد این لایحه مورد آزمایش قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sounding out is also used, where trial balloon ideas are sent to the other side to test their reaction.
[ترجمه گوگل]Sounding نیز استفاده می شود، جایی که ایده های بالون آزمایشی به طرف مقابل ارسال می شود تا واکنش آنها را آزمایش کند
[ترجمه ترگمان]همچنین از نظر صوتی نیز استفاده می شود، که در آن ایده های بالون دادرسی به طرف دیگر فرستاده می شوند تا واکنش خود را آزمایش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If the enemy tried to shoot that trial balloon, the men would not go up.
[ترجمه گوگل]اگر دشمن سعی می کرد آن بالون آزمایشی را شلیک کند، مردان بالا نمی رفتند
[ترجمه ترگمان]اگر دشمن سعی می کرد به بالون شلیک کند، مردان حاضر نمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was widely interpreted as a trial balloon aimed at reversing the administration's policy.
[ترجمه گوگل]این به طور گسترده به عنوان یک بالون آزمایشی با هدف معکوس کردن سیاست دولت تفسیر شد
[ترجمه ترگمان]به طور گسترده ای به عنوان یک بالون آزمایشی با هدف معکوس کردن سیاست دولت تفسیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No sooner did it release its trial balloon on the Luxury Tax, than it met with a public backlash.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه بالون آزمایشی خود را در مورد مالیات لوکس رها کرد، با واکنش عمومی مواجه شد
[ترجمه ترگمان]به محض این که بالن آزمایشی خود را در مالیات تجمل آزاد کرد، آن را با واکنش شدید مردم روبرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It seems that NASA is already floating a trial balloon insinuating that the Chile quake was so large that it will, by itself, begin a wave of larger and more frequent quakes.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که ناسا در حال حاضر یک بالون آزمایشی را شناور کرده است که نشان می دهد زلزله شیلی به قدری بزرگ بوده که به خودی خود موجی از زمین لرزه های بزرگتر و مکرر را آغاز خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که ناسا در حال حاضر یک بالون آزمایشی را شناور کرده است و می گوید که زلزله شیلی آنقدر بزرگ بوده است که به خودی خود، موجی از زلزله های بزرگ تر و مکرر را آغاز خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The trial balloon was not to his advantage.
[ترجمه گوگل]بالون آزمایشی به نفع او نبود
[ترجمه ترگمان]بالن آزمایشی به نفع او نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A good cabinet officer will take a policy proposal, put a trial balloon out.
[ترجمه گوگل]یک افسر خوب کابینه یک پیشنهاد سیاستی اتخاذ می کند، یک بالون آزمایشی را بیرون می گذارد
[ترجمه ترگمان]یک افسر خوب کابینه یک پیشنهاد سیاسی خواهد گرفت و یک بالون را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was Mr Florio, elected in 198 who floated himself as a trial balloon for Clintonomics.
[ترجمه گوگل]این آقای فلوریو بود که در سال 198 انتخاب شد و خود را به عنوان بالون آزمایشی برای کلینتونومیکس معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]این آقای Florio بود که در ۱۹۸ نفر که خود را به عنوان یک بالون آزمایشی برای Clintonomics انتخاب کرد، انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I ought to stress that this was only a trial balloon.
[ترجمه گوگل]باید تاکید کنم که این فقط یک بالون آزمایشی بود
[ترجمه ترگمان]باید تاکید کنم که این فقط یک بالون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It could be simply a defensive move, but some thought it could be a trial balloon for something more intimate.
[ترجمه گوگل]این می تواند به سادگی یک حرکت دفاعی باشد، اما برخی فکر می کنند می تواند یک بالون آزمایشی برای چیزی صمیمی تر باشد
[ترجمه ترگمان]فقط یک حرکت تدافعی بود، اما بعضی از آن ها فکر می کردند که این یک بالون است برای چیزی بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even as RenRen is using this IPO to float its shares into the U. S. market, Wall Street seems to be using it to float a trial balloon.
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که رنرن از این عرضه اولیه سهام برای عرضه سهام خود به بازار ایالات متحده استفاده می کند، به نظر می رسد وال استریت از آن برای شناور کردن یک بالون آزمایشی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]حتی وقتی RenRen از این IPO ها برای شناور کردن سهام خود به ایالات متحده استفاده می کند اس بازار وال استریت به نظر می رسد که از آن برای معلق کردن یک بالون آزمایشی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thus, General Stanley McChrystal's request for up to 4 000 more troops in Afghanistan was leaked to Bob Woodward, allowing White House officials to float a trial balloon.
[ترجمه گوگل]بنابراین، درخواست ژنرال استنلی مک کریستال برای 4000 سرباز بیشتر در افغانستان به باب وودوارد فاش شد و به مقامات کاخ سفید اجازه داد تا یک بالون آزمایشی را شناور کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، درخواست ژنرال استنلی مک کریستال برای رسیدن به ۴،۰۰۰ سرباز دیگر در افغانستان به باب وودوارد فاش شد و به مقامات کاخ سفید اجازه داد تا یک بالون آزمایشی را معلق کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• balloon used in an experiment; hot-air balloon used for reconnaissance

پیشنهاد کاربران

⚡اظهار یا عمل و غیره برای آزمایش واکنش مردم یا افکار عمومی
Trial Balloon
[Noun]
✔️ A test of someone’s or the public’s reaction
✔️ A trial balloon, or kite - flying ( used in the UK and elsewhere ) , is information sent out to the media in order to observe the reaction of an audience
...
[مشاهده متن کامل]

✔️ something that is done or announced as a test in order to find out how people would react to something similar
👈🏿 Politicians float trial balloons to see how the public reacts to their ideas
CambridgeDictionary. co. uk@
✔️ a project or scheme tentatively announced in order to test public opinion
👈🏿 She's been floating trial balloons about a possible run for Congress
Merriam - WebsterDictionary. com@

بپرس