trial court

جمله های نمونه

1. I cannot accept the reasoning that led the trial court to its decision.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم استدلالی را بپذیرم که دادگاه بدوی را به تصمیم خود رساند
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم دلایلی را که دادگاه محاکمه را به این تصمیم هدایت کرد بپذیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The trial court found that her demands were not petty or unreasonable, since they involved practices she felt were racially discriminatory.
[ترجمه گوگل]دادگاه بدوی دریافت که خواسته‌های او جزئی یا غیرمنطقی نبوده است، زیرا شامل اعمالی است که او احساس می‌کرد تبعیض‌آمیز نژادی است
[ترجمه ترگمان]دادگاه محاکمه مشخص کرد که خواسته های او حقیر و یا غیرمنطقی نیستند، زیرا آن ها اقداماتی را که او احساس می کرد، از نظر نژادی تبعیض آمیز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The trial court found that the Arizona law had no reasonable relation to safety, and made train operation more dangerous.
[ترجمه گوگل]دادگاه محاکمه متوجه شد که قانون آریزونا هیچ ارتباط معقولی با ایمنی ندارد و عملکرد قطار را خطرناک‌تر کرده است
[ترجمه ترگمان]دادگاه محاکمه مشخص کرد که قانون آریزونا رابطه معقولی با ایمنی ندارد و عملیات قطار را خطرناک تر ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A federal trial court sided with Lockheed, and threw out the claim.
[ترجمه گوگل]یک دادگاه فدرال از لاکهید حمایت کرد و این ادعا را رد کرد
[ترجمه ترگمان]یک دادگاه دادگاه فدرال از لاکهید طرف حمایت کرده و این ادعا را رد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From a legal perspective the trial court to set up protection laws and protected by law.
[ترجمه گوگل]از منظر حقوقی دادگاه بدوی برای تنظیم قوانین حمایتی و حفاظت شده توسط قانون
[ترجمه ترگمان]دادگاه محاکمه از دیدگاه قانونی به ایجاد قوانین حفاظت و حمایت از قانون می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We can see that the trial court to set up environmental protection, has an irresistible trend.
[ترجمه گوگل]ما می بینیم که دادگاه محاکمه برای راه اندازی حفاظت از محیط زیست، روند مقاومت ناپذیری دارد
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم ببینیم که دادگاه محاکمه برای ایجاد حفاظت از محیط زیست یک گرایش غیرقابل مقاومت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The trial court interpreted this language as conveying a fee simple determinable in the disputed strip of land, and granted appellee's demurrer.
[ترجمه گوگل]دادگاه بدوی این زبان را به منزله انتقال هزینه ای ساده و قابل تعیین در نوار زمین مورد مناقشه تفسیر کرد و به شکایت کننده تجدیدنظر اعطا کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه محاکمه این زبان را به عنوان انتقال یک fee ساده در نوار مورد مناقشه زمین تعبیر کرد و demurrer appellee را اعطا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Moreover, the trial court to set up environmental protection, is also the practice in many countries.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دادگاه محاکمه برای راه اندازی حفاظت از محیط زیست نیز در بسیاری از کشورها عمل می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، دادگاه محاکمه برای ایجاد حفاظت از محیط زیست نیز در بسیاری از کشورها عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Penal trial court transact normal penal cases and private persecution penal cases; other relevant business.
[ترجمه گوگل]دادگاه محاکمه کیفری پرونده های کیفری عادی و پرونده های کیفری تعقیب خصوصی را رسیدگی می کند سایر مشاغل مرتبط
[ترجمه ترگمان]دادگاه کیفری با موارد کیفری عادی و آزار و اذیت و آزار و اذیت و آزار و اذیت شخصی رسیدگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Illinois Central District Court is the federal trial court which serves the forty-six counties in the heart of Illinois. This court hears cases in Peoria, Urbana, Springfield, and Rock Island.
[ترجمه گوگل]دادگاه ناحیه مرکزی ایلینوی یک دادگاه فدرال است که به چهل و شش شهرستان در قلب ایلینویز خدمت می کند این دادگاه به پرونده ها در Peoria، Urbana، Springfield و Rock Island رسیدگی می کند
[ترجمه ترگمان]دادگاه منطقه مرکزی ایلینویز یک دادگاه جنایی فدرال است که به چهل و شش بخش قلب ایلینویز خدمت می کند این دادگاه مواردی را در Peoria، Urbana، اسپرینگ فیلد و جزیره راک می شنود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is asking the Sedgwick County trial court to overturn the law.
[ترجمه گوگل]او از دادگاه محاکمه شهرستان Sedgwick می خواهد که این قانون را لغو کند
[ترجمه ترگمان]او از دادگاه محاکمه بخش Sedgwick خواسته است تا این قانون را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was brought to the trial court because of his criminal actions.
[ترجمه گوگل]او به دلیل اقدامات جنایتکارانه اش به دادگاه معرفی شد
[ترجمه ترگمان]او به دلیل اقدامات جنایتکارانه خود به دادگاه محاکمه کشانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If nothing else, the legal clock on the case will likely start anew when it returns to the trial court.
[ترجمه گوگل]اگر هیچ چیز دیگری نباشد، ساعت قانونی پرونده احتمالاً با بازگشت به دادگاه بدوی از نو شروع می شود
[ترجمه ترگمان]اگر چیز دیگری نباشد، ساعت قانونی در مورد این پرونده احتمالا زمانی آغاز خواهد شد که به دادگاه محاکمه باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Every legal system provides for review of the decisions of the trial court by appellate court.
[ترجمه گوگل]هر نظام حقوقی امکان بررسی تصمیمات دادگاه بدوی توسط دادگاه تجدیدنظر را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]هر نظام حقوقی بازبینی تصمیمات دادگاه دادگاه استیناف را به دادگاه استیناف می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] دادگاه نخستین، دادگاه بدوی

انگلیسی به انگلیسی

• first court that ruled on a case

پیشنهاد کاربران

دادگاه بدوی
دادگاهی که در آن موارد در وهله اول مورد محاکمه قرار گرفته ودر مقابل دادگاه استیناف قرار دارد

بپرس