troglodyte

/ˈtrɒɡlədaɪt//ˈtrɒɡlədaɪt/

معنی: وحشی، غارنشین، انسانهای غارنشین
معانی دیگر: (به ویژه انسان های اولیه) غارزی، انزواگرای، معتکف، گوشه نشین، تک زی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: troglodytic (adj.), troglodytical (adj.)
(1) تعریف: a prehistoric person who lived in caves; cave dweller.

(2) تعریف: a person who lives similarly to a cave dweller, as in seclusion or in a primitive or crude state; hermit; recluse.

جمله های نمونه

1. Most people associate troglodytes with prehistoric times, but troglodyte communities still exist in Tunisia and China.
[ترجمه گوگل]بیشتر مردم تروگلودیت ها را با دوران ماقبل تاریخ مرتبط می دانند، اما جوامع تروگلودیت هنوز در تونس و چین وجود دارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم troglodytes را با زمان ماقبل تاریخ مرتبط می دانند، اما جوامع troglodyte هنوز در تونس و چین وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was two stages below a troglodyte.
[ترجمه گوگل]من دو مرحله زیر تروگلودیت بودم
[ترجمه ترگمان]من دو مرحله پایین تر از یک troglodyte بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This scurrying around like troglodytes is enough to depress anyone.
[ترجمه گوگل]این دویدن مثل تروگلودیت ها برای افسرده کردن هر کسی کافی است
[ترجمه ترگمان]این حرکت چرخشی به اندازه کافی برای افسرده کردن کسی کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What a contrast with the troglodyte who shared his bed!
[ترجمه گوگل]چه تضاد با تروگلودیتی که در بسترش مشترک بود!
[ترجمه ترگمان]چه قدر با the که تخت او را شریک بودند تفاوت داشت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You see a solitary troglodyte robbing the body of a bandit, but you're too far away to run the creature off.
[ترجمه گوگل]یک تروگلودیت انفرادی را می بینید که بدن یک راهزن را سرقت می کند، اما خیلی دور هستید که نمی توانید موجود را فراری دهید
[ترجمه ترگمان]می بینی که یک فرد منزوی از بدن یک سارق دزدی می کند، اما تو خیلی دور هستی که آن جانور را فراری بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unless you're an spelunker, or a troglodyte, the answer is probably not too often.
[ترجمه گوگل]اگر شما یک طلسم گر یا یک تروگلودیت نباشید، پاسخ احتمالاً اغلب اوقات نیست
[ترجمه ترگمان]جواب می دهد: مگر اینکه شما یک spelunker یا یک troglodyte باشید، جواب احتمالا زیاد مهم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He dismissed advocates of a completely free market as economic troglodytes with no concern for the social consequences.
[ترجمه گوگل]او طرفداران یک بازار کاملا آزاد را به عنوان تروگلودیت های اقتصادی بدون نگرانی از پیامدهای اجتماعی رد کرد
[ترجمه ترگمان]او طرفداران یک بازار کاملا آزاد به عنوان troglodytes اقتصادی را بدون هیچ گونه نگرانی برای عواقب اجتماعی رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is the most outstanding, intact example of a troglodyte settlement in the Mediterranean region ecosystem.
[ترجمه گوگل]این نمونه برجسته ترین و دست نخورده سکونتگاه تروگلودیت در اکوسیستم منطقه مدیترانه است
[ترجمه ترگمان]این برجسته ترین نمونه از یک شهرک troglodyte در اکوسیستم منطقه مدیترانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Biological characteristics, life cycle and epidemic law of Micromelalopha troglodyte in Shanghai were studied for the first time.
[ترجمه گوگل]ویژگی های بیولوژیکی، چرخه زندگی و قانون اپیدمی Micromelalopha troglodyte در شانگهای برای اولین بار مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ویژگی های زیستی، چرخه حیات و قانون اپیدمی of troglodyte در شانگهای برای اولین بار مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is the most outstanding, intact example of a troglodyte settlement in the Mediterranean region, perfectly adapted to its terrain and ecosystem.
[ترجمه گوگل]این برجسته ترین و دست نخورده ترین نمونه از سکونتگاه تروگلودیت ها در منطقه مدیترانه است که کاملاً با زمین و اکوسیستم آن سازگار است
[ترجمه ترگمان]این the نمونه دست نخورده یک منطقه troglodyte در منطقه مدیترانه است که کاملا متناسب با زمین و اکو سیستم آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He would be devolved to the lowliest life-form, a mere troglodyte, exiled from his own kind.
[ترجمه گوگل]او به پست ترین شکل زندگی، یک تروگلودیت صرف، تبعید شده از هم نوعان خود واگذار می شود
[ترجمه ترگمان]او به پست ترین نوع زندگی تبدیل می شد، یک troglodyte صرف، که از نوع خودش تبعید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When you pick up the Helm of Seeing, you finally understand why the blind troglodyte would find it worthless.
[ترجمه گوگل]وقتی سکان دید را به دست می گیرید، در نهایت متوجه می شوید که چرا تروگلودیت کور آن را بی ارزش می داند
[ترجمه ترگمان]وقتی که با دیدن فرمانروای تاریکی، Helm را بلند می کنی، بالاخره می فهمی که چرا the کور آن را بی ارزش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Though eyeless, Shakti has amazing vision when it comes to battlefield tactics. His Troglodyte hordes are feared the world over, especially in the dark tunnels of Nighon.
[ترجمه گوگل]اگرچه شاکتی چشم‌پوشی ندارد، اما وقتی صحبت از تاکتیک‌های میدان جنگ به میان می‌آید، دید شگفت‌انگیزی دارد انبوهی از انبوه تروگلودیت های او در سرتاسر جهان، به ویژه در تونل های تاریک نایگون، وحشت دارند
[ترجمه ترگمان]اگر چه بی چشم و شاکی یک دیدگاه شگفت انگیزی دارد وقتی که به تاکتیک های مبارزه با میدان نبرد می رسد گله های بیشمار او از جهان می ترسند، به خصوص در تونل های تاریک of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وحشی (اسم)
ruffian, troglodyte

غارنشین (اسم)
caveman, troglodyte

انسانهای غارنشین (اسم)
troglodyte

انگلیسی به انگلیسی

• cave dweller; hermit; primitive person

پیشنهاد کاربران

noun
[count] : a person who lived in a cave in prehistoric times
غارنشین ( گاهی برای توهین هم استفاده میشه )
تراگ لِدایت
به شخصی که خیلی گوشه نشین باشه هم گفته میشه
you are the most gorgeous troglodyte I've ever seen
تو بهترین انسان گوشه نشینی هستی که تابه حال دیدم.
غار نشین
انسان غارنشین

بپرس