trolley

/ˈtrɑːli//ˈtrɒli/

معنی: واگن برقی، چرخ دستی مامور تنظیف، گاری بارکش، اتومبیل بارکش کوتاه، با واگن برقی حمل کردن
معانی دیگر: (انگلیس - فروشگاه ها و غیره) چرخ دستی، چرخ باربری، (امریکا) اتوبوس برقی، تراموا، بازوی متحرک برای رساندن برق به تراموا و اتوبوس برقی، سوار تراموا شدن، با چرخ دستی حمل کردن، trolly چر  دستی مامورتنظیف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: trolleys, trollies
(1) تعریف: a vehicle, esp. a streetcar, propelled electrically along a track or overhead wires.

(2) تعریف: a pulley wheel or like device held against or traveling on a track or overhead wire, used to conduct current from the wire to a moving object such as a streetcar or locomotive.

(3) تعریف: a pulley or wheeled conveyance suspended from an overhead track.

(4) تعریف: a small four-wheeled cart or wagon on rails, used in a mine or factory.

(5) تعریف: (chiefly British) a basket-like container on wheels moved by hand to carry shopping items, luggage, or the like; cart.

(6) تعریف: (chiefly British) a table on wheels that is used for serving foods, esp. drinks or desserts in a restaurant; cart.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: trolleys, trollies, trolleying, trollying, trolleyed, trollied
• : تعریف: to carry, convey, or travel by trolley.

جمله های نمونه

1. off one's trolley
(خودمانی) احمق،دیوانه

2. The waiter was pushing a laden sweet trolley towards our table.
[ترجمه گوگل]پیشخدمت یک چرخ دستی شیرین پر بار را به سمت میز ما هل می داد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت با چرخ دستی خوراکی ها را به طرف میز ما هل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They brought breakfast to the room on a trolley.
[ترجمه گوگل]صبحانه را با چرخ دستی به اتاق آوردند
[ترجمه ترگمان]صبحانه را با چرخ دستی به اتاق آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can catch the number 47 trolley from the train station.
[ترجمه ....] شما میتونید چرخ دستی شماره ۴۷ را از ایستگاه قطار بگیرید
|
[ترجمه گوگل]از ایستگاه قطار می توانید واگن شماره 47 را بگیرید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تعداد ۴۷ واگن برقی را از ایستگاه قطار بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Oil the trolley, and then it will turn more freely.
[ترجمه گوگل]چرخ دستی را روغن بزنید و سپس آزادانه تر بچرخد
[ترجمه ترگمان]با تراموا برویم، و بعد آزادتر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The trolley came by, dinging noisily.
[ترجمه گوگل]واگن برقی از راه رسید و با صدایی پر سر و صدا می زد
[ترجمه ترگمان]چرخ دستی به صدا درآمد و سر و صدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In a library, books are moved on a trolley.
[ترجمه گوگل]در یک کتابخانه، کتاب ها روی چرخ دستی جابه جا می شوند
[ترجمه ترگمان]در کتابخانه، کتاب ها روی یک چرخ دستی گذاشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He crashed the trolley through the doors.
[ترجمه گوگل]او چرخ دستی را از درها کوبید
[ترجمه ترگمان]او چرخ دستی را به سرعت از در بیرون برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The waitress rolled the dessert trolley over to our table.
[ترجمه گوگل]پیشخدمت چرخ دستی دسر را روی میز ما چرخاند
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ظرف دسر را روی میز ما گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This shopping trolley has a mind of its own.
[ترجمه گوگل]این چرخ دستی خرید ذهن خودش را دارد
[ترجمه ترگمان]این واگن باری، ذهن خودش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We need a trolley.
[ترجمه ترجمه رضا] ما به یک چرخ دستی خرید نیاز داریم
|
[ترجمه گوگل]به واگن برقی نیازمندیم
[ترجمه ترگمان] ما به یه برانکار احتیاج داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He took a northbound trolley on State Street.
[ترجمه گوگل]او یک چرخ دستی به سمت شمال در خیابان ایالتی سوار شد
[ترجمه ترگمان]سوار تراموا شد و عازم خیابان State شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On many trains, refreshments are provided by a trolley service.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از قطارها، نوشیدنی ها توسط یک سرویس واگن برقی ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از قطارها، نوشیدنی به وسیله یک سرویس واگن برقی تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Halfway through the talk someone wheeled in a trolley laden with drinks.
[ترجمه گوگل]در نیمه راه، شخصی سوار بر چرخ دستی پر از نوشیدنی شد
[ترجمه ترگمان]در نیمه راه گفتگوی کسی با چرخ دستی که پر از نوشیدنی بود چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There was an abandoned supermarket trolley in the middle of the road.
[ترجمه گوگل]وسط راه یک کالسکه سوپرمارکت متروکه بود
[ترجمه ترگمان]یک چرخ دستی سوپرمارکت متروک در وسط جاده قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واگن برقی (اسم)
trolley, tram, trolly

چرخ دستی مامور تنظیف (اسم)
trolley, trolly

گاری بارکش (اسم)
trolley, trolly

اتومبیل بارکش کوتاه (اسم)
trolley, trolly

با واگن برقی حمل کردن (فعل)
trolley, trolly

تخصصی

[سینما] گردونه

انگلیسی به انگلیسی

• streetcar propelled by electric current; device by which electric streetcar draws its current from a wire conducting electricity; overhead pulley on a track used for moving objects; hand cart, wheeled stand; serving cart for food
a trolley is a small cart that you use to carry things, for example shopping or luggage.
a trolley is also a small table on wheels on which food and drinks can be carried.
in american english, a trolley is the same as a tram.

پیشنهاد کاربران

سبد خرید ⁦🛒⁦🛍️⁩🧳
جرثقیل سقفی ریلی
گاری
1 - noun - countable - British English :
cart - American English
سبد چرخ دار دستی ( که از آن برای حمل بار، خریدها و . . . . استفاده می شود. )
به عنوان مثال :
I saw a dwarf selling plastic combs, hair - bands and bobby - pins from a wooden trolley
...
[مشاهده متن کامل]

2 - noun - countable - British English :
cart - American English
سینی چرخ دار کوچک یک یا چند طبقه که در رستوران ها از آن برای سرو غذا استفاده می شود.
به عنوان مثال :
a drinks trolley
3 - noun - countable - American English :
tram - British English
تراموا
اتوبوس برقی
به عنوان مثال :
On the street, the veterans are cited for loitering, jaywalking, riding the trolley without paying

trolleytrolleytrolleytrolleytrolley
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/trolley
trolley ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: چرخ
تعریف: وسیله‏ای چرخ‏دار برای حمل انواع وسایل و خوراکی ها در غذاخوری/ رستوران
Trolley یک چرخی هست هم میشه گفت از این چرخ دستی های فروشگاه هم از این چرخ هایی که مثلا روش باقالی اینا می فروشن به اونها هم میشه گفت
Trolley = shopping cart = basket
اتوبوس داخل شهری
چرخ دستی فروشگاه
چرخ دستی، یا سبد خرید
چرخ دستی در فرودگاه ها برای حمل بار
چرخ خرید
Trolley =Shopping cart
چرخ دستی =سبد چرخ دار
( در فروشگاه های بزرگ موجود است )
=shopping cart ( انگلیسی آمریکایی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس