trowel

/ˈtraʊwel//ˈtraʊəl/

معنی: ماله، بیلچه باغبانی، ماله کشیدن
معانی دیگر: (بنایی) ماله، اندایه -2 (باغبانی) بیلچه -3 (با ماله) صاف کردن، گسترده کردن، ماله کشی کردن -4 (با بیلچه) کندن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various hand tools having a flat blade, used for working with plaster, cement, and the like.

(2) تعریف: a hand tool with a broad curved blade used for scooping dirt, as in gardening.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: trowels, troweling, troweled
• : تعریف: to deposit, work, smooth, or remove with or as if with a trowel.

جمله های نمونه

1. He was laying on the flattery with a trowel.
[ترجمه گوگل] او داشت تعریف و تمجید میکرد
|
[ترجمه گوگل]با ماله روی چاپلوسی دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]داشت با بیلچه چاپلوسی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was laying the flattery on with a trowel.
[ترجمه گوگل]چاپلوسی را با ماله می گذاشت
[ترجمه ترگمان]داشت تعریف و تمجید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Buffallo, however, have come up with a good trowel at a very modest price.
[ترجمه گوگل]با این حال، بوفالو یک ماله خوب با قیمتی بسیار مناسب ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، Buffallo با یک بیلچه خوب همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If all this were laid on with a trowel, the reader's patience would quickly wear thin.
[ترجمه گوگل]اگر همه اینها را با ماله می گذاشتند، صبر خواننده به سرعت از بین می رفت
[ترجمه ترگمان]اگر همه این ها را باخود حمل می کردند، صبر و شکیبایی خواننده به زودی ضعیف می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Helen drove her rusty trowel deep into the warm black soil.
[ترجمه گوگل]هلن ماله زنگ زده خود را به عمق خاک سیاه گرم برد
[ترجمه ترگمان]هلن her را در خاک سیاه و گرم فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After pouring the footings, trowel the top so it is smooth and level.
[ترجمه گوگل]بعد از ریختن پایه ها، روی آن را ماله کنید تا صاف و همسطح شود
[ترجمه ترگمان]پس از ریختن the در بالای آن، سطح صاف و صاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Spurred by some odd impulse, he threw the trowel as far as he could.
[ترجمه گوگل]او با تحریک برخی انگیزه های عجیب، ماله را تا آنجا که می توانست پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]با حرکتی ناگهانی بیل را به کناری انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I stroked the long handle of the trowel, wondering if my father had a name for that stick of his.
[ترجمه گوگل]دسته بلند ماله را نوازش کردم و فکر کردم که آیا پدرم برای آن چوبش اسمی دارد؟
[ترجمه ترگمان]باخود گفتم که آیا پدرم اسم این عصا را دارد یا نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Use a trowel to collect about 1 kg of sediment from the bottom of the stream.
[ترجمه گوگل]از ماله برای جمع آوری حدود 1 کیلوگرم رسوب از کف رودخانه استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک بیلچه برای جمع آوری حدود ۱ کیلوگرم رسوب از کف رود استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That was laid on with a trowel.
[ترجمه گوگل]که با ماله روی آن گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]با بیلچه بخاری دیواری چیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With her trowel she turned the soil over and over, and smoothed and patted it firm.
[ترجمه گوگل]با ماله اش خاک را بارها و بارها می چرخاند و صاف می کند و محکم می کند
[ترجمه ترگمان]با بیلچه خاک را روی زمین و روی آن کشید و صاف کرد و دستی به آن زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Common tools include the trowel, penknife and brush.
[ترجمه گوگل]ابزارهای رایج شامل ماله، چاقو و قلم مو هستند
[ترجمه ترگمان]ابزار مشترک شامل بیلچه، قلم تراش و قلم مو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. 'I really don't feel too good,' I croaked, laying it on with a trowel.
[ترجمه گوگل]با ماله دراز کشیدم: «واقعاً احساس خوبی ندارم »
[ترجمه ترگمان]غریدم: من واقعا احساس خوبی ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماله (اسم)
malay, trowel

بیلچه باغبانی (اسم)
trowel, scuffle hoe

ماله کشیدن (فعل)
trowel

تخصصی

[عمران و معماری] ماله - کمچه - ماله آهنی - ماله بنایی - ماله کاری کردن

انگلیسی به انگلیسی

• hand tool with a flat face that is used to spread plaster and cement; hand tool with a curved blade used in gardening
a trowel is a small garden tool with a curved, pointed blade used for weeding and planting.
a trowel is also a small tool with a flat blade that is used for spreading cement.

پیشنهاد کاربران

trowel 2 ( n ) =a small tool with a flat blade, used in building for spreading cement or plaster
trowel
trowel 1 ( n ) ( traʊəl ) =a small garden tool with a curved blade for lifting plants and digging holes
trowel
بیلچه
trowel
ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

trowel ( علوم و فنّاوری غذا - قهوه پژوهی )
واژه مصوب: قاشقک برشته کاری
تعریف: افزاره ای که در بخش پیشین دستگاه برشته کاری قرار دارد و برای نمونه گیری از دانه های قهوه در حین فرایند برشته کاری به کار می رود
ماله، کمچه
بیل کوچک مخصوص بلغبانی

بپرس