true blue


پیرو متعصب، هوادار دو آتشه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: unfailingly faithful or loyal; staunch.

جمله های نمونه

1. True blue will never stain.
[ترجمه گوگل]آبی واقعی هرگز لکه نمی‌گیرد
[ترجمه ترگمان]آبی واقعی هرگز لکه دار نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her husband is a true blue Tory.
[ترجمه علی] شوهرش هوادار دوآتشه محافظه کاران است.
|
[ترجمه گوگل]شوهرش یک توری آبی واقعی است
[ترجمه ترگمان]شوهرش یک محافظه کار واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bluebirds are true blue, which is as rare a color among birds as among flowers.
[ترجمه گوگل]پرندگان آبی رنگ آبی واقعی هستند که در بین پرندگان به اندازه گلها نادر است
[ترجمه ترگمان]Bluebirds یک رنگ آبی واقعی هستند که به اندازه یک رنگ میان پرندگان در میان گل ها نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I think I am a true blue.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم من یک آبی واقعی هستم
[ترجمه ترگمان] فکر کنم من یه آبی واقعی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Oh, will you? Thanks. You're true blue.
[ترجمه گوگل]اوه، شما؟ با تشکر تو آبی واقعی هستی
[ترجمه ترگمان]اوه، میشه؟ ممنون تو آبی واقعی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The black north and true blue bible.
[ترجمه گوگل]شمال سیاه و کتاب مقدس آبی واقعی
[ترجمه ترگمان]انجیل سیاه و واقعی انجیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And at home, he was a true blue Asian father.
[ترجمه گوگل]و در خانه، او یک پدر واقعی آبی آسیایی بود
[ترجمه ترگمان]در خانه پدر اهل آسیای میانه واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is true blue, so he'll never stain.
[ترجمه گوگل]او آبی واقعی است، بنابراین هرگز لکه نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]او آبی واقعی است، بنابراین هرگز لکه دار نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can depend on him for help whenever you're in trouble. He is a true blue.
[ترجمه گوگل]هر زمان که به مشکل خوردید می توانید به او کمک کنید او یک آبی واقعی است
[ترجمه ترگمان]هر وقت تو دردسر افتادی، می تونی به اون اعتماد کنی او یک آبی واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can depend on him for help whenever you are in trouble. He is a true blue.
[ترجمه گوگل]هر زمان که به مشکل خوردید می توانید به او کمک کنید او یک آبی واقعی است
[ترجمه ترگمان]هر وقت تو دردسر افتادی، می توانی به او اعتماد کنی او یک آبی واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can depend on him for help whenever you're in trouble. He's a true blue.
[ترجمه گوگل]هر زمان که به مشکل خوردید می توانید به او کمک کنید او یک آبی واقعی است
[ترجمه ترگمان]هر وقت تو دردسر افتادی، می تونی به اون اعتماد کنی آبی واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can depend on him for help whenever you're in trouble. He a true blue.
[ترجمه گوگل]هر زمان که به مشکل خوردید می توانید به او کمک کنید او یک آبی واقعی است
[ترجمه ترگمان]هر وقت تو دردسر افتادی، می تونی به اون اعتماد کنی آبی واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• true, devoted, loyal; conservative
a true-blue person is conventional in their ideas, opinions, and behaviour, especially in a way that is associated with the conservative party in britain.

پیشنهاد کاربران

معادل کُردی:
حه نتیکه - حَنْتیکَ -
همون antique
Used to describe someone or something that is genuine, loyal, or trustworthy. It is often used to express admiration or appreciation for a person’s character or qualities.
توصیف کسی یا چیزی که اصیل، وفادار یا قابل اعتماد است. اغلب برای ابراز تحسین یا قدردانی از شخصیت یا ویژگی های یک فرد استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

“He’s a true blue friend, always there when you need him. ”
In a conversation about relationships, a person might say, “I’m looking for a true blue partner who will always be by my side. ”
A fan might describe their favorite celebrity as “true blue” and say, “true blue” and say, “They always stay true to themselves and their values. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-for-real/
تمام عیار، واقعی
he was a true blue hero

بپرس