truthfully

/ˈtruːθfəli//ˈtruːθfəli/

معنی: راست، از روی صدق و صفا
معانی دیگر: truthful راستگو، صادق

جمله های نمونه

1. I answered all their questions truthfully.
[ترجمه گوگل]من به تمام سوالات آنها صادقانه پاسخ دادم
[ترجمه ترگمان]من صادقانه به سوالات آن ها جواب دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I can truthfully say that I have never seen anything quite like it before.
[ترجمه گوگل]به راستی می توانم بگویم که قبلاً چنین چیزی را ندیده بودم
[ترجمه ترگمان]صادقانه بگویم که تا به حال چنین چیزی ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He answered as truthfully as he could.
[ترجمه گوگل]تا جایی که می توانست صادقانه پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]با لحنی صادقانه پاسخ داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He answered frankly and truthfully all my questions.
[ترجمه گوگل]او صریح و صادقانه به تمام سوالات من پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]او صادقانه و صادقانه به تمام سوال های من جواب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She answered all their questions truthfully.
[ترجمه گوگل]او به تمام سوالات آنها صادقانه پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]او به پرسش های آنان صادقانه پاسخ می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The judge adjured him to answer truthfully.
[ترجمه گوگل]قاضی او را قسم داد که صادقانه پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]قاضی به او گفت که صادقانه جوابش را بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Will the Secretary of State answer that question truthfully because it strikes at the very heart of democracy?
[ترجمه گوگل]آیا وزیر امور خارجه به این سؤال صادقانه پاسخ خواهد داد زیرا به قلب دموکراسی ضربه می زند؟
[ترجمه ترگمان]آیا وزیر امور خارجه به این سوال پاسخ می دهد که به قلب دموکراسی حمله می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Truthfully, the weather in South Florida is supposed to be balmy.
[ترجمه گوگل]در حقیقت، آب و هوا در فلوریدا جنوبی قرار است آرام باشد
[ترجمه ترگمان]Truthfully، آب و هوا در جنوب فلوریدا به خوبی انتخاب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She had pleaded, more than truthfully, a headache, and had settled to read.
[ترجمه گوگل]او بیش از این که صادقانه بگوید، سر درد داشت و به خواندن راضی شده بود
[ترجمه ترگمان]او بیش از حقیقت صادقانه التماس کرده بود، سردرد داشت و تصمیم گرفته بود آن را بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Truthfully, every person who pays tax should have a covenant.
[ترجمه گوگل]به راستی هر فردی که مالیات می دهد باید عهد و پیمانی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هر کسی که مالیات بپردازد باید پیمان داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So answer this question truthfully, lest your smart organization fall into the trap of continuing to outsmart itself.
[ترجمه گوگل]بنابراین به این سوال صادقانه پاسخ دهید، مبادا سازمان هوشمند شما در دام ادامه پیشی گرفتن از خود بیفتد
[ترجمه ترگمان]بنابراین به این پرسش صادقانه پاسخ دهید تا مبادا سازمان هوشمند تان به دام ادامه دادن به خود outsmart بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But no amphibian can truthfully be described as nimble and for hunting they have to rely on something other than agility their tongue.
[ترجمه گوگل]اما هیچ دوزیستی را نمی توان به درستی به عنوان زیرک توصیف کرد و برای شکار آنها باید به چیزی غیر از چابکی زبان خود تکیه کنند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ amphibian نمی تواند صادقانه به عنوان چابک توصیف شود و برای شکار باید به چیزی غیر از چابکی زبان آن ها تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Answer this question truthfully.
[ترجمه گوگل]به این سوال صادقانه پاسخ دهید
[ترجمه ترگمان] به این سوال صادقانه جواب بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I answered her questions truthfully.
[ترجمه گوگل]من به سوالات او صادقانه پاسخ دادم
[ترجمه ترگمان]به سوالات او صادقانه جواب دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When the gospels are examined scientifically, can we truthfully uphold them as inerrant?
[ترجمه گوگل]وقتی اناجیل به صورت علمی مورد بررسی قرار می گیرند، آیا ما می توانیم به طور صادقانه آنها را به عنوان خطاناپذیر تأیید کنیم؟
[ترجمه ترگمان]وقتی انجیل به طور علمی مورد بررسی قرار می گیرن، می شه صادقانه بهشون اعتماد کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راست (قید)
straight, directly, apeak, truly, baldly, truthfully

از روی صدق و صفا (قید)
truthfully

انگلیسی به انگلیسی

• in a true manner; honestly, candidly; accurately, in a manner that corresponds with reality

پیشنهاد کاربران

صادقانه. راست. درست
مثال:
Please answer the question truthfully.
لطفا به سوال صادقانه و درست پاسخ بدهید.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : truth / truthfulness / true / truism
✅️ صفت ( adjective ) : true / truthful
✅️ قید ( adverb ) : true / truthfully / truly
از روی صدق و صفا
صادقانه
به شکل درست، به شکل صحیح
با صداقت
حقیقتا
به درستی

بپرس