turbo

/ˈtɜːrboʊ//ˈtɜːbəʊt͡ʃɑːdʒə/

مخفف: turbosupercharger، پیشوند: توربین دار، دارای چرخشزا، توربینی، دورانی، چرخشی، پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: see turbocharger.
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: turbine.

- turbojet
[ترجمه گوگل] توربوجت
[ترجمه ترگمان] توربوجت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The rumoured turbo diesel is still some months away.
[ترجمه گوگل]شایعه شده توربو دیزل هنوز چند ماه دیگر باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]هنوز چند ماه پیش شایعه شده بود که این موتور توربو جت هنوز چند ماه پیش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The turbo version of the new Golf Diesel is not due until much later in the year.
[ترجمه گوگل]نسخه توربوی گلف دیزل جدید تا اواخر سال عرضه نمی شود
[ترجمه ترگمان]نسخه توربو دیزل جدید تا خیلی زود در سال جاری نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was among seven passengers aboard the twin-engine turbo prop plane.
[ترجمه گوگل]او در میان هفت مسافر هواپیمای دو موتوره توربو پروپاقرص بود
[ترجمه ترگمان]او در میان هفت مسافر در هواپیمای توربو جت twin بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So smooth is the power delivery of the turbo that many drivers might think it a conventional engine.
[ترجمه گوگل]انتقال قدرت توربو آنقدر نرم است که بسیاری از رانندگان ممکن است آن را یک موتور معمولی بدانند
[ترجمه ترگمان]بنابراین انتقال قدرت توربو جت است که بسیاری از رانندگان به آن فکر می کنند یک موتور معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But while the turbo provides the poke, the diesel factor ensures economic consumption of around 47 miles per gallon.
[ترجمه گوگل]اما در حالی که توربو پوک را فراهم می کند، فاکتور دیزل مصرف اقتصادی حدود 47 مایل در هر گالن را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که توربو فن را تامین می کند، ضریب دیزلی مصرف اقتصادی حدود ۴۷ مایل در هر گالن را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The turbo itself muffles the bike's noise enough to make it road-legal under relaxed U. S. noise regulations.
[ترجمه گوگل]خود توربو صدای دوچرخه را به اندازه‌ای خفه می‌کند که طبق مقررات آرام‌تر سر و صدا در ایالات متحده، آن را در جاده‌ها قانونی کند
[ترجمه ترگمان]خود توربو به اندازه کافی سر و صدای موتور را خراب می کند تا آن را تحت کنترل قانونی قرار دهد اس مقررات سر و صدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But inexplicably, the executives terminated Turbo Mac, and that was the last straw for Burrell Smith.
[ترجمه گوگل]اما به طور غیرقابل توضیحی، مدیران توربو مک را خاتمه دادند و این آخرین تنگی برای بورل اسمیت بود
[ترجمه ترگمان]اما به طور غیرقابل توجیهی، مدیران اجرایی توربو مک را به اتمام رساندند و این آخرین مرحله برای Burrell اسمیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Turbo swills a couple of beers to warm up while his wife and fans gather to cheer him on.
[ترجمه گوگل]توربو چند آبجو می‌پاشد تا خودش را گرم کند در حالی که همسر و طرفدارانش برای تشویق او جمع می‌شوند
[ترجمه ترگمان]توربو یک زوج آبجو می خواهد که گرم شوند در حالی که همسر و طرفدارانش برای شاد کردن او جمع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Only the blistering 911 Turbo is quicker.
[ترجمه گوگل]فقط 911 توربو تاول زده سریعتر است
[ترجمه ترگمان]فقط یه دونه فضول سنج داره سریع تر عمل می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have a 1988 turbo diesel 90 County.
[ترجمه گوگل]من یک توربو دیزل 90 شهرستان 1988 دارم
[ترجمه ترگمان]من یک موتور توربو ۶۰ turbo در سال ۱۹۸۸ دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I purchased a 90 turbo diesel 5 in October 198
[ترجمه گوگل]من یک 90 توربو دیزل 5 در اکتبر 198 خریدم
[ترجمه ترگمان]من در اکتبر سال ۱۹۸ هزار موتور دیزل turbo خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The first turbo trains will go into service next week.
[ترجمه گوگل]اولین قطارهای توربو از هفته آینده راه اندازی می شوند
[ترجمه ترگمان]اولین قطار turbo هفته آینده به خدمت خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both the turbo diesels and automatic Mondeos should be available in dealerships shortly.
[ترجمه گوگل]هر دو توربو دیزل و موندئوهای اتوماتیک به زودی در نمایندگی ها در دسترس خواهند بود
[ترجمه ترگمان]هر دو دستگاه turbo diesels و Mondeos اتوماتیک باید به زودی در نمایندگی های خود موجود باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A turbo can be changed to bigger sizes but supercharger has limited.
[ترجمه گوگل]یک توربو را می توان به اندازه های بزرگتر تغییر داد اما سوپرشارژر محدود است
[ترجمه ترگمان]یک توربو می تواند به اندازه های بزرگ تر تغییر کند اما supercharger محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خودرو] سیستمی که باعث ورود هوای بیشتر به موتور میشود و با آفزایش میزان هوای ورودی قدرت موتور افزایش میابد. پروانه توربو توسط گازهای خروجی از اگزوز چرخانده میشود.
[کامپیوتر] سریع، توربو حالت سرعت بالا در کامپیوتری که گزینه ای از سرعتهای ساعت را دارد . نام turbo ار کلمه ی turbocharger ( شارژکننده سریع ) گرفته شده، که دستگاهی برای افزایش قدرت موتور اتومبیل است.

انگلیسی به انگلیسی

• (informal) turbine engine; turbocharger; automobile equipped with a turbocharger
motored by a turbine; capable of performing an action quicker than normal (informal)
a turbo is a fan in a car or plane engine that improves its performance by blowing the fuel vapour into the engine.

پیشنهاد کاربران

شتابدار ، شتابنده
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پرخوران 🇮🇷
مخفف کلمه Turbocharger به معنی وسیله نقلیه موتوری مجهز به توربوشارژر.
معنی کامل: یک سوپر شارژر که توسط یک توربین که از گازهای خروجی موتور نیرو می گیرد، به حرکت در می آید.
مجهز به توربین.
توربین باعث رسیدن هوای بیشتر وافزایش بازدهی در موتور میشود.
پر خوران

اره درسته همون سرعت بالا روی موتورهروسیله ای
احتمالا درباه ی سرعت است

بپرس