turf

/ˈtɜːrf//tɜːf/

معنی: چمن، ذغال سنگ نارس، کلوخ چمنی، طبقه فوقانی خاک، خاک ریشه دار، با چمن پوشاندن
معانی دیگر: (از نظر گروه اوباشان شهری) قلمرو، ناحیه ی انحصاری، محله ی دربست، جولانگاه، کلوخ دارای علف و ریشه، سیاخاک، خاکرویه، ریشه خاک (sod هم می گویند)، مرغ، علف پر پشت، (انگلیس) تورب، سوخت گیاهی، (معمولا با: the) پیست اسبدوانی، اسبدوانی، با مرغ پوشاندن، چمن پوش کردن، (انگلیس) اخراج کردن، دور انداختن، کلو  چمنی، مرغزار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the surface layer of the soil, held together in a thick mat by grass and other plant roots.
مترادف: sod
مشابه: earth, green, greensward, ground, lawn, soil, sward

(2) تعریف: a piece of peat, cut or dug for use as fuel.
مترادف: peat
مشابه: sod

(3) تعریف: the racetrack where horse races are run, or the sport or business of horse racing.
مشابه: course, oval, racetrack, track

(4) تعریف: (informal) one's particular domain or area of interest or expertise, esp. considered as inviolable.
مترادف: domain
مشابه: beat, jurisdiction, province, territory
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: turfs, turfing, turfed
مشتقات: turfless (adj.), turflike (adj.)
• : تعریف: to cover (an area) with turf.
مترادف: sod

جمله های نمونه

1. turf out
(انگلیس) دور انداختن،مرخص کردن،بیرون کردن

2. the gang's turf extends to the river
قلمرو گروه اراذل تا رودخانه امتداد دارد.

3. They still cut turf here for fuel.
[ترجمه Reza Kamal] آنها هنوز از علوفه خشک بعنوان سوخت استفاده می کنند
|
[ترجمه گوگل]آنها هنوز هم برای سوخت اینجا چمن را بریده اند
[ترجمه ترگمان] اونا هنوز برای سوخت استفاده میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Antiques are very much her turf.
[ترجمه گوگل]عتیقه جات خیلی چمن او هستند
[ترجمه ترگمان]Antiques خیلی turf
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. the hallowed turf of Wembley, etc.
[ترجمه گوگل]چمن مقدس ومبلی و غیره
[ترجمه ترگمان]علف های مقدس of و غیره و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Turf the cat out if you want to sit in the chair.
[ترجمه حامد] اگر می خواهی روی اون صنذلی بشینی گربه را اخراج کن
|
[ترجمه گوگل]اگر می‌خواهید روی صندلی بنشینید، گربه را بیرون بیاورید
[ترجمه ترگمان]اگه میخوای روی صندلی بشینی گربه را خاموش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. How vigorously will the local companies defend their turf?
[ترجمه گوگل]شرکت های داخلی با چه شدتی از زمین خود دفاع خواهند کرد؟
[ترجمه ترگمان]شرکت های محلی چگونه از خاک خود دفاع می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He worked fast, cutting and slicing the turf neatly, heaving the sod to one side.
[ترجمه گوگل]او سریع کار می کرد، چمن را به طور منظم برش می داد و برش می داد، چمن را به یک طرف پر می کرد
[ترجمه ترگمان]او به سرعت کار می کرد و چمن را صاف می کرد و چمن را به یک طرف می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Judges feel that the courtroom is their private turf.
[ترجمه گوگل]قضات احساس می کنند که سالن دادگاه چمن خصوصی آنهاست
[ترجمه ترگمان]قضات احساس می کنند که دادگاه خصوصی آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The turf felt springy under their feet.
[ترجمه گوگل]چمن زیر پاهایشان فنری بود
[ترجمه ترگمان]زمین زیر پایشان صاف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The gymnastics team won the championship on home turf.
[ترجمه گوگل]تیم ژیمناستیک در زمین چمن خانگی به مقام قهرمانی دست یافت
[ترجمه ترگمان]تیم ژیمناستیک مسابقات قهرمانی را در کشور به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They shuffled slowly down the turf towards the cliff's edge.
[ترجمه گوگل]آنها به آرامی از چمن به سمت لبه صخره حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]به آرامی از چمن پایین رفتند و به طرف لبه صخره رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He feels more confident on home turf.
[ترجمه گوگل]او در چمن خانگی احساس اعتماد به نفس بیشتری می کند
[ترجمه ترگمان]او احساس اطمینان بیشتری نسبت به چمن های خانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their turf was Paris: its streets, theaters, homes, and parks.
[ترجمه گوگل]چمن آنها پاریس بود: خیابان ها، تئاترها، خانه ها و پارک های آن
[ترجمه ترگمان]قلمرو آن ها پاریس بود: خیابان ها، تئاترها، خانه ها، و پارک ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A herd of goats was nibbling the turf around the base of the tower.
[ترجمه گوگل]گله ای از بزها چمن اطراف پایه برج را می خورد
[ترجمه ترگمان]یک گله بزها مشغول جویدن چمن اطراف برج بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چمن (اسم)
arbor, grass, lawn, turf, sod, meadow, green, grass plot, prairie, greensward, sward

ذغال سنگ نارس (اسم)
turf, peat

کلوخ چمنی (اسم)
turf, sod

طبقه فوقانی خاک (اسم)
turf

خاک ریشه دار (اسم)
turf

با چمن پوشاندن (فعل)
turf

تخصصی

[عمران و معماری] چمن - مرغ

انگلیسی به انگلیسی

• ground-level layer of matted soil and plant roots; peat for use as fuel; racetrack for horse racing; area, territory (slang); area of influence or expertise (slang)
plant grass or sod; remove from office, eject (british slang)
turf is short, thick, even grass.
if you turf someone out, you force them to leave; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

( اصطلاحا ) زمین، ( اصطلاحا ) ملک، مالکیت، منافع
منافع
Making sense of the turf war between governors and the state government
منطقی بودن جنگ بر سر منافع بین استانداران و دولت ایالتی
قلمرو مالکیتی، زمین ماکیتی ، مِلک
The hosts spent a lot of time and probably money putting together a meal for you and several other people on their turf or a venue they rented for they occasion.
میزبان وقت و احتمالا پول زیادی صرف کرده که یک وعده غذدرست کند برای شما و افراد متعدد دیگر در ملک خودش یا یک جای کوچیک که اجاره کرده برای این مناسبت.
...
[مشاهده متن کامل]

This refers to a specific area or neighborhood that is claimed or controlled by a particular group or individual. It is often used in the context of gangs or organized crime.
به منطقه یا محله خاصی اشاره دارد که توسط یک گروه یا فرد خاص ادعا یا کنترل می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب در زمینه باندها یا جنایات سازمان یافته استفاده می شود.
حوزه استحفاظی، قلمرو
a gang member might say, “This is our turf. Don’t mess with us. ”
In a discussion about rival sports teams, a fan might declare, “We’re going to defend our turf and win this game. ”
Someone describing their hometown might say, “I grew up on the mean streets of Brooklyn. That’s my turf. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-place/
حوزه استحفاظی
منطقه یا ناحیه ای که تحت حفاظت اداره، سازمان یا فرد به خصوصی است.
باقی معانی را دوستان نوشته اند.
اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.
حریم
a subject in which a person or group has a lot of knowledge or influence
حوزه تخصصی و کارشناسی
Antiques are very much her turf
It was an unproductive meeting with everyone simply trying to defend their own turf
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/turf
زمینی
چمن ( به همراه خاک زیر آن ) ؛ قلمرو ؛ مسابقه اسب دوانی
# The turf feels very springy underfoot
# He is cutting and slicing the turf neatly
# The gang's turf extends to the river
# His agile horse won the turf
۱ - لایه بیرونی خاک که چمن و ریشه آنها را شامل می شود
Top matted layer of soil/ground which contains grass and its roots
۲ - قلمرو، حیطه، حوزه نفوذ; territory
• The grassy turf was deep and yeilding
...
[مشاهده متن کامل]

• The hardest problems to deal with are his inevitable invasions of your turf
• He could feel the short, springy turf under his feet.
• . It’s a turf war, a rumble for territory

اخراج کردن
زمین چمنی. صاحب زمین
قلمرو، جولانگاه، منطقه نفوذ
سطحی - کم عمق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس