turn the tide


وضع را کاملا عوض کردن، جریان را معکوس کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to reverse or change significantly the course of events, tendency of opinion, or the like.

جمله های نمونه

1. This contract is probably our last chance to turn the tide.
[ترجمه گوگل]این قرارداد احتمالا آخرین فرصت ما برای تغییر روند است
[ترجمه ترگمان]این قرارداد احتمالا آخرین شانس ماست که جزر و مد رو تغییر بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Civil liberties groups helped to turn the tide against industrial violence.
[ترجمه گوگل]گروه های آزادی مدنی کمک کردند تا جریان را علیه خشونت صنعتی تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]گروه های آزادی مدنی به تغییر مد در برابر خشونت های صنعتی کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If conscience can not turn the tide, perhaps it is the panic of self-interest which will finally do the job.
[ترجمه گوگل]اگر وجدان نتواند جزر و مد را تغییر دهد، شاید این وحشت ناشی از منفعت شخصی است که سرانجام کار را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]اگر وجدان نمی تواند موج را بچرخاند، شاید ترس از خود - - که سرانجام این کار را انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He said law enforcement facts turn the tide upon those who seek to asperse the country's good name.
[ترجمه گوگل]او گفت که حقایق مجری قانون جریان را به سمت کسانی که به دنبال مخدوش کردن نام خوب کشور هستند تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]وی گفت که حقایق نیروی انتظامی بر کسانی که به دنبال بدنام کردن نام کشور هستند، موج می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To turn the tide, AP is creating a News Registry - a rights management and tracking system.
[ترجمه گوگل]برای تغییر روند، AP در حال ایجاد یک رجیستری اخبار است - یک سیستم مدیریت حقوق و ردیابی
[ترجمه ترگمان]برای تبدیل موج، AP در حال ایجاد یک اداره ثبت اخبار - یک سیستم مدیریت و ردیابی حقوق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He says law enforcement fact turn the tide upon those who seek to asperse the country's good name.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید که واقعیت اجرای قانون، جریان را به سمت کسانی برمی‌گرداند که می‌خواهند نام خوب کشور را بر باد دهند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که اجرای قانون باعث می شود موج بر کسانی که به دنبال بدنام کردن نام کشور هستند، تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can't turn the tide. You are a coward.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید جریان را تغییر دهید شما یک ترسو هستید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی جزر و مد رو تغییر بدی تو یه ترسویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Very useful, and can definitely turn the tide of the battle.
[ترجمه گوگل]بسیار مفید، و قطعا می تواند جزر و مد نبرد را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]بسیار مفید است و می تواند مسیر نبرد را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, in the battle which followed it was certainly Rodrigo who helped turn the tide of events for Sancho.
[ترجمه گوگل]با این حال، در نبردی که به دنبال داشت، مطمئناً رودریگو بود که به تغییر جزر و مد وقایع برای سانچو کمک کرد
[ترجمه ترگمان]با این همه، در نبردی که به دنبال آن بود همان Rodrigo بود که به دنبال آن بود که جریان وقایع را به سوی سانکو برگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cumulative effect of all of these efforts would ultimately turn the tide.
[ترجمه گوگل]اثر انباشته همه این تلاش‌ها در نهایت جریان را تغییر می‌دهد
[ترجمه ترگمان]تاثیر فزاینده همه این تلاش ها در نهایت موج را تغییر خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It took the rise of the socialist movement to turn the tide.
[ترجمه گوگل]ظهور جنبش سوسیالیستی لازم بود تا جریان را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]جنبش سوسیالیستی را فرا گرفت تا موج را بچرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They had the desperate courage that flowed from knowing that this might be their last chance to turn the tide.
[ترجمه گوگل]آن‌ها شجاعت ناامیدانه‌ای داشتند که از دانستن این که این آخرین فرصت آنها برای تغییر جزر و مد باشد، ناشی می‌شد
[ترجمه ترگمان]آن ها شجاعت نومیدانه خود را داشتند که به این نتیجه رسیده بودند که این آخرین شانس آن ها برای چرخش آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If she had discovered a cache of technology, it could turn the tide of this war.
[ترجمه گوگل]اگر او ذخیره‌ای از فناوری را کشف کرده بود، می‌توانست جریان این جنگ را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]اگر او یک انبار فن آوری کشف کرده بود، می توانست موج این جنگ را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Make sure we get some fans to post positive messages. That should turn the tide.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که تعدادی از طرفداران را وادار می کنیم تا پیام های مثبتی را ارسال کنند که باید جریان را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که برخی از طرفداران را برای ارسال پیام های مثبت به دست آوریم این باید جزر و مد را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cause a major change, change the situation drastically

پیشنهاد کاربران

“Turn the tide” is an idiom that means to reverse a situation or to cause a reversal in the direction of events. It is often used to describe a situation where a person or group is able to change the course of events in their favor. For example, if a team is losing a game but then makes a comeback and wins, you could say that they “turned the tide” of the game. The phrase is often used in a figurative sense, but it can also be used literally to describe the changing of the direction of water in a river or ocean.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاحی است به معنای معکوس کردن یک موقعیت یا ایجاد وارونگی در جهت رویدادها. اغلب برای توصیف موقعیتی استفاده می شود که در آن شخص یا گروهی قادر به تغییر مسیر وقایع به نفع خود هستند. به عنوان مثال، اگر تیمی در یک بازی بازنده باشد، اما پس از آن برمی گردد و برنده می شود، می توان گفت که آنها جریان بازی را تغییر داده اند ( turned the tide” of the game ) . این عبارت اغلب به معنای مجازی به کار می رود، اما می تواند به معنای واقعی کلمه برای توصیف تغییر جهت آب در یک رودخانه یا اقیانوس نیز استفاده شود.
روند حوادث را برعکس کردن، ورق را به نفع کسی یا چیزی برگرداندن
Aleksandr Dvornikov: Russian general who helped turn tide of Syrian war.
The team was losing badly, but a last - minute goal helped them turn the tide of the game.
The company was struggling financially, but a new CEO was able to turn the tide and make it profitable again.
The election was looking grim for the incumbent, but a strong debate performance helped him turn the tide and win the race.

منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/turn-the-tide• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/turn-the-tide
این اصطلاح در اصل به معنای بازگشت پیشروی آب دریا بهنگام جزر میباشد.
بازی رو عوض کردن، ورق را برگردوندن، نظر دیگران رو عوض کردن. . اولش بنظر میومد بازی رو باختیم اما مهاجم تیم با زدن 3 گل ورق رو برگردوند.
برگرداندن ورق ( به نفع یا ضرر کسی ) ، تغییر وضعیت
برگشتن ورق، تغییر کلی یک وضعیت

بپرس