underwriter

/ˈəndərˌraɪtər//ˌʌndəˈraɪtə/

معنی: متعهد، بیمه گر، تقبل کننده
معانی دیگر: پذیره نویس، نماینده ی شرکت بیمه، (شرکت بیمه) برآوردگر، محاسب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who underwrites insurance policies, or one who determines premiums, analyzes risks, and the like.

(2) تعریف: one who underwrites or finances something, esp. an issue of securities.

جمله های نمونه

1. Rodney Lissenden, underwriter for Cuthbert Heath's 100-year-old £77 million Syndicate 40 is also considering this step.
[ترجمه گوگل]رادنی لیسندن، بیمه‌کننده سندیکای 40 77 میلیون پوندی 100 ساله کاتبرت هیث نیز در حال بررسی این مرحله است
[ترجمه ترگمان]\"رادنی Lissenden\"، underwriter for Cuthbert Heath ۱۰۰ میلیون پوندی، ۴۰ میلیون پوند نیز در نظر دارد این مرحله را مد نظر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In assessing the suitability of any credit insurance underwriter, companies must be satisfied with a number of key issues.
[ترجمه گوگل]در ارزیابی مناسب بودن هر بیمه گر اعتباری، شرکت ها باید به تعدادی از مسائل کلیدی رضایت داشته باشند
[ترجمه ترگمان]در ارزیابی مناسب بودن هر نوع بیمه اعتبار، شرکت ها باید از تعدادی از موضوعات کلیدی راضی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The underwriter led the team and was charged with full authority to approve or disapprove applications.
[ترجمه گوگل]پذیره‌نویس تیم را رهبری می‌کرد و دارای اختیارات کامل برای تأیید یا رد درخواست‌ها بود
[ترجمه ترگمان]تیم underwriter رهبری این تیم را برعهده داشت و مسیول تایید یا عدم تایید برنامه های کاربردی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There, a brokerage house, acting as underwriter, legitimately acquired inside information from one of its clients.
[ترجمه گوگل]در آنجا، یک کارگزاری که به عنوان پذیره نویس عمل می کرد، به طور قانونی اطلاعات داخلی یکی از مشتریان خود را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]آنجا، یک خانه کارگزاری، به عنوان underwriter، به طور قانونی در داخل اطلاعات از یکی از مشتریان خود به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The underwriter for the issue is Montgomery Securities.
[ترجمه گوگل]پذیره نویس این انتشار اوراق بهادار مونتگومری است
[ترجمه ترگمان]The برای این موضوع، Montgomery Securities است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The managing underwriter for the offering is Piper Jaffray Inc.
[ترجمه گوگل]پذیره‌نویس مدیریت این پیشنهاد شرکت Piper Jaffray است
[ترجمه ترگمان]مدیریت underwriter برای این پیشنهاد از شرکت Piper Jaffray است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Montgomery Securities is the lead underwriter.
[ترجمه گوگل]مونتگومری سکیوریتیز پیشرو پذیره نویس است
[ترجمه ترگمان]سازمان امنیتی مونتگومری \"the underwriter\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Montgomery Securities Inc was the lead underwriter for the offering.
[ترجمه گوگل]شرکت مونتگومری اوراق بهادار شرکت اصلی بیمه نامه برای این پیشنهاد بود
[ترجمه ترگمان]شرکت امنیتی \"مونتگومری\"، \"lead\"، \"offering\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Merrill Lynch Capital Markets Inc was the lead underwriter.
[ترجمه گوگل]Merrill Lynch Capital Markets Inc شرکت اصلی بیمه نامه بود
[ترجمه ترگمان]شرکت بازارهای سرمایه مریل لینچ the بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Exploratory discussions with a possible underwriter for this financing are already underway.
[ترجمه گوگل]گفتگوهای اکتشافی با یک پذیره نویس احتمالی برای این تامین مالی در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]بحث های اکتشافی با امکان پذیر برای این تامین مالی در حال حاضر در دست انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Underwriter An intermediary between an issuer of debt securities and the investors.
[ترجمه گوگل]بیمه گر یک واسطه بین ناشر اوراق بدهی و سرمایه گذاران
[ترجمه ترگمان]Underwriter یک میانجی بین یک صادر کننده بدهی و سرمایه گذاران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. General requirement of Underwriter Laboratories Inc.
[ترجمه گوگل]الزامات عمومی Underwriter Laboratories Inc
[ترجمه ترگمان]نیازمندی عمومی شرکت Underwriter Laboratories
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An investment banking firm acting as underwriter sells securities from the issuing corporation to the public.
[ترجمه گوگل]یک شرکت بانکداری سرمایه گذاری که به عنوان پذیره نویس عمل می کند، اوراق بهادار شرکت ناشر را به عموم می فروشد
[ترجمه ترگمان]یک شرکت بانکداری سرمایه گذاری با عنوان underwriter اوراق بهادار را از شرکت صدور به مردم می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Haitong Securities Co. will be the underwriter of the deal, It'said.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که شرکت Haitong Securities پذیره نویس معامله خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این شرکت گفت که شرکت اوراق بهادار Haitong the قرارداد خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متعهد (اسم)
warranter, underwriter, undertaker, promisor, warrantor

بیمه گر (اسم)
insurer, underwriter

تقبل کننده (اسم)
underwriter

تخصصی

[حسابداری] ضامن انتشار( پذیره نویسی)
[حقوق] بیمه گر، مشاور یا متخصص بیمه، متعهد پرداخت، ضامن اوراق بهادار
[ریاضیات] متعهد معامله، بیمه گر، کارگزار، متعهد خرید، متعهد

انگلیسی به انگلیسی

• one who guarantees the sale of shares or bonds (finance); one who provides insurance
an underwriter is someone whose job involves agreeing to provide money for a particular activity or paying for any losses that are made.

پیشنهاد کاربران

کارگزار
پذیره نویس،
متصدی امور پذیره نویسی
مشاور یا کارشناس بیمه یا بورس

بپرس